یقین دارم تمام مشکلاتی که به نام اختلافات شیعه و سنی ایجاد می شود ریشه در مکر و حیله یهود دارد...
اعتبار یک جامعه ی اسلامی باید براساس وحدت فکری و اشتراک در عقیده باشد نه براساس وحدت سیاسی و ملاحظه ی مرزهای کشوری. امروزه بیش از ششصد میلیون مسلمانان جهان از نظر سیاسی و کشوری یکی نیستند.
به صورت یک عادت مذموم عمومی در آمده بود و حتی عالمان نیز توان رویارویی با آن را نداشتند. بعد از این بود که علامه کاشف الغطاء تصمیم گرفت برای حل بحران و جلوگیری از توهین به سنیها و نیز اعمال منکری که این عده انجام دادند، وارد میدان شود.
ذات اقدس اله، وحدت را قراردادی و اعتباری قرار نداد، بلکه فرمود: ریشه وحدت در جان همه شماست. گرچه انسانها دارای زبانها و زمانها و چهره های گوناگونند ولی هیچ یک، مقوم انسانی انسان نیست. انسانیت انسان به فطرت است و آن در همه بطور یکسان هست.
شرط قبول عبادات، غیر از شرط صحت است. یک معنای قبول این است که اگر قبول شد، خداوند ثواب می دهد. این که می گویند: عملت مقبول نیست؛ یعنی ثواب به آن نمی دهند، نه اینکه عمل باطل باشد. باطل آن است که در آخرت به خاطر انجام ندادن عمل، استحقاق عقاب دارد. بنابراین عمل مخالفان مذهب باطل نیست.
امت اسلام به رغم تنوع نژادی و زبانی و مذهبی، باید در قالب واحد سازمان بیابند و آثار این وحدت در همه روابط مسلمانان و اشتراک منافع آنان و صف بندی هایشان در مقابل بیگانگان باید دیده شود.
در قرآن «یا أیها الذین آمنوا...» به همه مسلمانان خطاب شده است و ایمان به خدا و پیامبر(ص) مورد نظر است. این آیاتی که به مؤمنین خطاب می کند و در قرآن زیاد هم هست، همه مذاهب اسلامی را شامل می شود. بنابراین آنها هم مؤمن هستند، ما هم مؤمن هستیم.
مردم سیستان و بلوچستان همیشه وفادار و مرزدارانی غیرتمند بودند. هرگز تسلیم نشدند و کشور عزیزشان را بیش از هر چیز ارجح میدانستند و آن الحاقیه ایران عزیز را بدتر از همه چیز میدانستند.
امام(ره) از همان ابتدای انقلاب اختلافات را در «اهداف بزرگ» به هضم می کشاند؛ احتمالاً با این تحلیل که «قدهای کوتاه فکری و افق های پیش پا افتاده است که همواره اختلافات را پررنگ می کند».
من از زمانی که هستی و مسئولیت خویش را در این امت شناختم، وجود خویش را به صورت مساوی فدای شیعه و سنی و عرب و کرد کردم. زیرا انگیزه من دفاع از مایه اتحاد و عقیده واحد اینان(یعنی اسلام) بود. ای برادر و فرزند سنی امر من همان اندازه با تو همراه هستم که با برادر و فرزندان شیعی ام همراهم...
مقصود ما این نیست که مردم را به مکتب معینی دعوت کنیم و یا اینکه مذهب شیعه را در مذهب تسنن و یا مذهب تسنن را در مذهب شیعه در هم بیامیزیم، بلکه هدف ما این است که طوایف مختلف اسلامی بر اساس محبت به کمک یکدیگر بشتابند...
دفتر خاطرات بند بند سرگذشتم روایت گر حال و هوای دوره ای تاریخی و حساس از زندگی مرحوم علامه شیخ محمد حسین کاشف الغطاءاست که به قلم خودشان با عنوان "عقود حیاتی" پس از پنجاه سال از رحلتشان به چاپ رسید.
تنها و تنها با "وحدت اسلامی" است که اقدامات عمرانی هماهنگ می گردد، وسایل برقی فراهم می شود، روح تمدن جلوه می کند، فروغ آسایش در آفاق زندگی می تابد، و یوغ بردگی از گردن همه برداشته می شود...
بیائید بخاطر خدا و با حفظ ( انما المؤمنون اخوه ) سنی و شیعه دست بیعت به هم بدهیم ، و در برابر خصم مشترک و دشمنان اسلام و قرآن متحد شویم ، اختلافات فقهی و روایات تاریخی را وسیله نزاع و تفرقه قرار ندهیم...
باید بگوییم که اتحاد تسنن و تشیع میسور نیست. این دو جریان عقیدتی و فرهنگی و تاریخی وسیع را نه می توان در هم ادغام کرد، و نه می توان یکی را به سود دیگری - یا به سود اسلام - نابود ساخت. کاری که می توان کرد و عملی است، دعوت سنی و شیعه است به اتحاد. این کار عملی است و لازم است و وظیفه.
این خطبه مرحوم زنجانی را خطبه ناریه نامیدهاند، یعنی خطابه آتشین، وی در ادامه، خطاب به سران صهیونیسم نیز چنین گفت: ای یهودیان! بدانید که کرکس مرگ، بر گرد سرتان پرواز میکند. به شما اخطار میکنم که هرگاه فلسطین را رها نکنید، بدبختیها و مرگ فلاکت بار در کمین شماست.
وی در تفسیر خود به مناسبتهایی در ذیل آیات، روایاتی را نقل میکند که در این روایات، به صراحت و یا به اشاره از صحابه پیامبر به صورت نوعی یا به صورت شخصی تجلیل میشود...
مسئله فلسطین دیگر از مرز اعتراض و گفتگو گذشته و به مرز کار و فعالیت رسیده است. هر انسانی که در رگهای بدنش خون پاک، زنده و آگاه وجود داشته باشد، حتما همین شرف و پاکی خون او، آواز خواهد داد که چه نشستهای؟ برخیز!
ایشان با اهل تسنن تضاد نداشت، بلکه سعی میکرد ولایت و تشیع را به گونه ای تمدنی و صحیح به اهل تسنن ارائه دهد و از تشیع در برابر تهمتهایی که به او نسبت میدهند، دفاع کند. کتابهای ایشان ازجمله احادیث ام المومنین عایشه و ادوار حیاتها در قاهره شیوع پیدا کرد.
این عالم مجاهد که از سوی حضرت حجت(ع) به عنوان یاری گر حق خوانده شده بود، هیچ گاه در صدد بر نیامد به واسطه وجود حکومتی شیعی به نام آل بویه و اقتدار آنان بر اهل سنت سخت بگیرد و آنان را تحت فشار قرار بدهد، بلکه بر آزاداندیشی تأکید داشت و حتی خود چندین بار طعم تلخ تبعید اجباری را چشید.
من عقیده دارم برای اولین بار در ایران یک آزمایشگاه برای اسلام بوجود آمده که درآن ما مسلمانان میتوانیم فرضیه هائی در مورد حل مشکلات خود ارائه دهیم و آن را در این آزمایشگاه که جمهوری اسلامی ایران است بر طبق موازین اسلام مورد آزمایش قرار دهیم.
تقریب یعنی همکاری در ترویج و حفظ مشترکات دینی که بسیار زیاد است و معذور دانستن همدیگر در اختلافات، روی اصل "للمصیب اجران و للمخطیء اجر واحد" و برادری ودوستی روی اصل "انما المومنون الاخوة"در زندگانی اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و بالاخره مورد چهارم؛ عدم توهین به پیشوایان و اصول ...
به هر کجا بنگریم ملتهائی میبینیم ضعیف و مستضعف که در کار خود مستأصل شده و شکست می خورند. حکام دست نشانده ای برآنها حکومت میکند که چون عروسکهای متحرکی هستند که برای اجرای نقشههای مبتذل بوجود آمده باشند و می بینم که اقتصاد این کشورها بصورت نابسامان است و شرکتهای خارجی مانند ...
تقسیم بندی طایفه ای در ایرانشهر، متاسفانه به جدایی مساجد سنی از مساجد شیعه منجر شده بود. اهل سنت مساجد کوچکی داشتند که هرکدام چند نفر نمازگزار داشت و شیعیان یک مسجد داشتند که تمام سال تعطیل بود!