معمم بودیم و به مساجد اهل سنت هم می رفتیم. وقتی ما را می دیدند خیلی خوشحال می شدند. امکان نداشت که وقتی جلوی در ایستاده بودیم، کسی زودتر از ما از در خارج شود. هرچه تعارف می کردیم فایده نداشت! می گفتند شما هم طلبه هستید و هم سید. ارادت ما به اهل بیت اجازه نمی دهد که جلوتر از فرزندان ...
می گفت یک دفعه یک پیرمردی از علمای اهل سنت بلند شد و گفت گول این شیعیان را نخورید! اینها که پشت سر شما نماز می خوانند از روی تقیه و ترس است! بعد آقای قرضاوی بلند شد و با صدای بلند گفت شما گول نخورید، من به ایران رفتم و در منزل یکی از علمای شیعه و او پشت سر من نماز خواند. در کشور آنها ...
نکته ویژه اینکه سخنران این مراسم مولوی محمد حسین رزمآرا، امام جمعه و امام جماعت همان مسجد الفاروق بود که به مسجد شیعیان آمده و درباره وحدت اسلامی صحبت کرد. قبلاً چنین چیزی در مسجد ما سابقه نداشت. الحمدلله اهالی اهل سنت به همراه دو امام جماعت خود نیز حضور داشتند.
داشتم دور می شدم که یکی شان داد زد: بر دشمن علی لعنت.
خیلی ناراحت شدم. رفتم تو فکر ؛ به این کودک چه گفته اند که فکر کرده ما دشمن علی هستیم!
آخر ما که اسم بسیاری از فرزندان مان علی و فاطمه است، چطور می توانیم دشمن علی باشیم؟!!!
شاید جای سوال باشد که چرا برخی از شهادت این مرد بزرگ خوشحال بودند؟ چون سالها بلوچ را به عنوان اشرار و ضدنظام معرفی کرده بودند و حالا این مسئول بلند پایه در سیاه چادر چوپانان بدون تمهیدات نظامی مینشست. این خوشایند تروریستها نبود.
تغییر ذهنیتی که شهید شوشتری در مردم نسبت به نظام و سپاه به وجود آورد، بزرگ ترین خدمت او در منطقه و نزد برادران اهل تسنن است؛ حتی ذهنیت ملت نسبت به استان سیستان و بلوچستان و قوم بلوچ. چنانچه خودش در جایی گفته است: امیدوارم خون من باعث آبادانی و عمران در این استان بشود.
اساسا بلوچ ها را خیلی بیش تر از ما تحویل می گرفت؛ طوری که ما گاهی حسودی مان می شد و به خودمان می گفتیم که هرچه نباشد، ما با او مانوس تر و آشناتریم و حق آب و گل داریم!
اسلحه را که برمی داشتیم تا برای ماموریت همراهش برویم، می گفت که زیاد این چیزها را توی چشم مردم نیاورید، تا دیدشان ...
بعد از مدتی من را کنار کشید و طوری که دیگران حرف های ما را نشنوند، به من گفت: حاج آقا خیلی رُک بگویم، چیزی که از مردم نقل کردم، حس خودم بود! انقدر من آخوند دیدم که آمدند به اعتقادات ما لطمه زدند باورم نمی شد که آخوندی هم مثل شما باشد که اینطور نباشد! ما فکر نمی کردیم که در بین ...
من هیچ شیعه ای را ندیدم که از خاک بین راه نجف و کربلا به تبرک بردارد. ولی برادر اهل تسنن مان عبدالرحیم را دیدم که دارد از خاک بین راه نجف و کربلا برمی دارد و در یک پلاستیک می ریزد. ازعلت کارش سوال کردم. گفت: دخترم زنگ زده و می گوید بابا دیشب خواب دیدم که از خاک بین کربلا و نجف برای ...
یکی از پیشمرگان مسلمان کُرد و فرمانده سابق سپاه سقز میگوید: یکی از نکاتی که بروجردی در سخنرانیها به نیروها تاکید داشت این بود که «شما باید صف ضد انقلاب را از صف مردم کُرد جدا کنید اگر ما مسلمانیم آنها هم مسلمانند.» این جمله را از ته دل میگفت.
در واقع هدف از هفته برائت؛ هفته داعشی کردن برخی از اهل سنت است! وقتی گفتند خالطوهم باید عمل کنیم.
مدیر و مسئول حوزه علمیه و امام جمعه دهستان قازنقایه میگوید: ۱۵ سال پیش عارضه چشمی پیدا کردم و چشمانم به شدت التهاب پیدا کرده بود. دیدم بسیار کم شده بود؛ با گریه و زاری حاجت خودم را از امام رضا (ع)خواستم. همان شد و چشمانم شفا پیدا کرد.