قدیمیترین متنی که امروز در دست ماست، کلام «شیخ کفعمی» و«حسن بن سلیمان حلی» است. که هر دوی آنها در قرن نهم هجری زندگی میکرده اند. البته هیچ سندی بر این دعا نیست. هیچ منبعی هم نیست که ثابت کند که این دعا از امیرالمومنین است و ابن عباس آن را روایت کرده. و نمیدانیم که این دعا چگونه به ...
وقتی پشت اهل سنت نماز می خوانم واقعا احساس می کردم دارم پشت سر رسول الله «ص» نماز می خوانم. به خاطر اینکه حس می کردم این رفتار من به اعتلای اسلام کمک می کند. به خاطر اتحادی که ایجاد می شود.
بحث رسید به امام حسین «ع». مقداری درباره امام حسین «ع» صحبت کرد و بعد نتوانست جلوی خود را بگیرد و شروع کرد به روضه خواندن برای امام حسین «ع» و حضرت زینب «س»! و چقدر قشنگ خواند! روضه ای خواند که همه 30 طلبه ای که در آن جا بودیم، همگی به پهنای اشک شروع کردند به گریه.
قتی ارتباطات قطع باشد، می شود در یک شهر زندگی کنی و تصویر ذهنی ات بخاطر حجم گسترده تبلیغات و البته برخی خطاها و اشتباهات چنان بشود که زندان را کشتارگاه تصور کنی!
همسایه اند ولی دور از هم!
مسجد اصلی اهل سنت ترکمن شهر بجنورد کنار مسجد
اصلی شیعیان بنام مسجد انقلاب است و روبروی حوزه علمیه امام خمینی که حوزه اصلی
روحانیون شیعه این شهر است. جالب بود وقتی از رفقای طلبه ام پرسیدم که آیا تا به
حال شده که بروید
برای بدبین سازی نقشه دارند
رفته بودیم تربت جام خدمت استاد مصطفی اربابی
که از علمای آن دیار و مترجم دهها جلد کتاب است. تجربه مفید و پرنکته ای بود:
خاطره ای گفتند از دیدارشان با استاد محمد قطب
– برادر شهید سید قطب- در مدینه که جالب توجه
از من صحیفه سجادیه گرفت. هر روز صحیفه سجادیه می خواند. می گفت توحیدی که در این کتاب دیدم بی مثال است. روز عاشورا که شد وقتی دسته های عزا به خیابانها ریختند اهل سنت با آوردن شیر و شربت از عزاداران حسینی استقبال می کردند.
وقتی به شاهو گفتند که رئیس دانشگاه ایرانمهر تسهیلات ویژه ای را برای ادامه تحصیل وی در نظر گرفته است، با لبخند گفت: من برای تسهیلات این کار را انجام ندادم. حتی اگر کوچک ترین جبرانی هم در کار نبود باز این راه را می رفتم، چون به امام حسین(ع) ارادت دارم.
گفتند امشب اهل سنت به کل روستا شام میدهند و فردا که روز عاشورا باشد شیعیان. این در شرایطی بود که مردم این روستا بعد از خشک شدن دریاچه هامون، با فقر وسیعی دست و پنجه نرم میکردند و محتاج اولیات زندگی بودند، ولی برای امام حسین سنگ تمام میگذاشتند.
سی دی اساتید حوزه را گوش می داد
در یکی از سفرها با یک روحانی اهل سنت سنندج
که در انجا لقب ماموستا یا ملا دارند رفیق شدم. خیلی به خواندن علوم عقلی علاقه
داشت. من هم که بر این باور بودم باید علوم عقلی را تقویت کرد تا بتوان به خوبی در
مقابل
بعد از آن اردو، با همین دانش آموزها در اینترنت در ارتباط بودم. برخی که به سایتهای تندروهای شیعه و یا گروههای واتس آپی تندروها دسترسی پیدا کرده بودند و توهین های وقیحانه آنها را دیده بودند برای شان سوالات اساسی درباره حقیقت عقاید شیعیان ایجاد شده بود!
بعد از تعیین مسیر و دقایقی هم سکوت، راننده از رشته تحصیلی ام پرسید. من که مشغول نگاه کردن به تغییرات فضای شهرم بودم به پاسخ او نیز پرداختم. یک لحظه احساس کردم تصادف سنگینی صورت گرفته، سرم را به سرعت برگرداندم به سمت راننده و او نیز، با عصبانیت تمام سمت من! فریاد زد که «چرا شما ما ...