گفت امام خمینی در وصیتنامهاش گفته شما به هیچ سنی کار ندهید. گفتم من تا اندازهای که وصیتنامهشان را دیدم، چنین چیزی ندیدم. تو مطمئنی؟ اگر ایشان چنین چیزی گفته باشند، من دیگر ایشان را کنار میگذارم. شما خبر ندارید ولی من که خبر دارم در ایران نماینده مجلس سنی است، فرماندار ...
گفت: وقتی فرزندانم بزرگ شدند، گفتند: بابا! ما چه مذهبی داشته باشیم!؟ گفتم: هر چه را دوست دارید! گفتند: پس ما بر مذهب مادریم! گفتم: خوب! باشد ...
عاجزانه تقاضا می کرد و می گفت: اختلاف بین هر مذهب و آئینی طبیعی است. ما نباید کاری کنیم که این اختلافات به روابط ما خدشه ای وارد کند. ما بین مذاهب چهارگانه ی خودمان هم اختلاف داریم ولی هیچ گاه به تشنج و دعوا ختم نمی شود.
همصحبت شدیم. در میان گفتگو چنین گفت: من ضیا هستم و زاهدان پیاده میشوم. در یزد کارگر ساختمانم. بلوچم و اهل سنت... تمییز و لطیف بود. دربارهی اوضاع معیشت در زاهدان پرسیدم که اشارهای گذرا به نبود کار در زاهدان کرد.
اهلسنت بلوچستان، بسیار مردمان عاطفی هستند و اگر مهربانی ببینند، با شما همراه میشوند. برخوردهای عاطفی و انسانی در مردم بلوچستان خیلی تاثیرگذار است. آدمهای بسیار مهربانی هستند. بنابراین تعامل با اهلسنت بلوچستان خیلی آسان است.
جهادی ها آنقدر صادقانه خدمت کرده بودند که وقتی ما به مدرسه روستا رفتیم که رئیس آن مولوی همان روستا بود ابراز لطف شدیدی به اینها کرد و حرف عجیبی را زد. گفت: لطفا شما به این دانش آموزها بگویید که به حرف ما گوش کنند!
پای صحبتهای ابوالفضل سعیدی که بنشینید، ساعتها برایتان خاطره میگوید و شما گذر زمان را احساس نمیکنید. چنان با حرارت از روزهای خدمت خود و دوستانش در جهاد سازندگی بلوچستان تعریف میکند که احساس میکنی هنوز هم با همان شور و قوت جوانی آماده خدمترسانی به مردم محروم ...
«نورعلی» آینه زندگی نورعلی شوشتری است. قطعاتی از یک زندگی که کنار هم راوی انسان تراز انقلاب اسلامی است و مردمی بودن و سادگی یک «مرد» را در صد و چهل قاب به تصویر میکشد. در کنار بیش از صد تصویر، از سربازی تا آسمانی شدن مردی که جایش خالی است اما راهش هنوز من و تو را صدا میزند.
همراه با پیشمرگان مسلمان حسابی گریه کردیم و سرمان را به دیوار می کوبیدیم، بعضی ها روی زمین می غلتیدند، بعضی ها بلند بلند نوحه کردی میخواندند...
اتفاقات جوری رقم خورد که رحلت امام باعث همبستگی و همدلی بین توده های مردم کردستان و حاکمیت شد، همان چیزی که شاید دشمنان برعکسش را تصور می کردند. شاید بتوان گفت درصد بسیاری از مردم با رحلت حضرت امام، انقلاب را شناختند.
این نشان از ناآگاهی ما نسبت به برادران سرزمینمان می داد. که ریشه بسیاری از مشکلات هم به خاطر همین ناآگاهی ها و عدم شناخت درست است.
عجیب است ایشان مدتی مورد لعن برخی شیعیان قرار گرفته بود ودر برنامه های ایام عاشورا در کربلا و جاهای دیگر، دستجات شیعیان از او تبری میکردند: «آه من العاملی فتواه...»