در عصر کنونی که دشمن اهتمام خاص خود را در تضعیف ما قرار داده، بیگمان از تمامی ظرفیتهای خویش بهره خواهد برد. حال با توجه به گفتمان همگانی انقلاب اسلام و دانش بیناللملی همه میدانند هر ...
از این فرمایش حضرت امام به دست میآید که نمیبایست در بین عامه و اذهان مردم کوچه و بازار، چه شیعه و چه سنی مسائل اختلافی را مطرح کرد.
آن مرحوم، گاه به گاه از دارالتقریب یاد می کرد. یک بار در جلسه ی درس، در مسجد بالا سر، از ایشان شنیدم که فرمود: امر تقریب در حال پیشرفت است و ما شکر می کنیم خدا را که در این کار سهمی داشتیم.
روزنامه اطلاعات گزارش داد: «... گروهی از جوانان ترکمن با حمل پلاکاردهایی که روی آن نوشته بود: "تشیع، تسنن، پیوندتان مبارک" همبستگی خود را با مبارزات مسلمانان شیعه این شهر اعلام داشتند.»
گفت همان طور که در سیره ائمه ما هست آنها در زمان حیاتشان هیچ جایی دیده نشده است به خلفا بد بگویند لذا ما حق نداریم چنین کاری را بکنیم... شما در کدام روایت و سند تاریخی سراغ دارید که ائمه گرامی ما خلفا را لعن کرده باشند؟
پیش مرگان مسلمان نماد و عصاره مردم اهل سنت کردستان بودند و عشق متقابل بسیجیان غیر بومی و فرماندهان با آنان و نیز اعتقاد این مردم به امام را از اهم عوامل پیروزی در کردستان می دانم...
بنده غیظ حاج قاسم را آنجایی دیدم که برادری طلبه، مثلاً اقدام هایی فرهنگی و تبلیغی کرده بود برای جا انداختن مکتب شیعه در میان اهل سنّت و در آنجا مباحث شیعی را مطرح کرده بود؛ لذا ایشان برخورد کردند و گفتند: «ایشان دیگر حق ندارند در اینجا باشند و از اینجا برشان گردانید ایران...»
یکی از مصلحان قرن حاضر، مرحوم سید شرف الدین جبل عاملی است که در این زمینه سخن زیبائی دارد. «فرقتنا السیاسة وستجمعنا السیاسة» یعنی سیاستهای ضد اسلامی و انحرافی ما را از هم جدا کرده و بزودی یک سیاست انسانی و عادلانه اسلامی ما را دور هم جمع خواهد کرد.
ایشان معتقد بود در فقه و استنباطات فقهی، باید آرای اهل سنت را بدانیم و آنچه را به دست می آوریم از منابع شیعی، با نظرات و آرای آنان مقایسه کنیم. بر این عقیده بودند که اهل سنت فقهی دارند که از کتاب و سنت مروی به طرق خودشان اخذ شده است و براساس یک سری از روایات و آیات تنظیم کرده ...
حجت الاسلام مهدی محمدآبادی
در چند نوبتی که توفیق حضور در شهر خواف داشتهایم، هر بار افراد مختلفی با ...
استان کرمانشاه یک استان حساس و مرزی است. چهارصد و چهل کیلومتر مرز مشترک با عراق دارد و تمام مرزنشینان ما به جز گیلانغرب، همه اهل سنت هستند. بهترین مرزداران ما یکی عشایرند و یکی اهل سنت.
کتاب را به آیت الله بروجردی نشان داده بود، آقای بروجردی گفته بود این کتاب از کتب ضاله است حق نداری منتشر کنی، این قسمت ها را برو عوض کن؛ ایشان عقیده نداشت که کتابی چاپ کنیم و در آن به عمر و ابوبکر لعن کنیم.
یکبار این کار را کردم. از هفتههای بعد هروقت که به صف اول میرفتم، مرا به صف های عقبی که در معرض دید دوربین نبود راهنمایی میکردند!
هدف على کنار هم قرار گرفتن شیعه و سنی بدون اختلاف بود که موفق هم شد. برنامه دیگرش برای کنار هم قرار دادن شیعه و سنی، افطاری بود. ماه رمضان که شد، سه چهار شب افطاری داد...شیعه و سنی کنار هم سر یک سفره.
مردم گمیشان هم آنها را مثل برادران و خواهران شان دوست داشتند و قدردانی می کردند.تنها چیزی که نشان و اثرش را نمی دیدم و نمی دیدید اختلاف مذهب بود.
سردار با حالتی خاص گفت: یکبار در جبهه در سنگری خودم شاهد بودم که دو رزمنده شیعه و سنی در کنار هم در حال مبارزه با دشمن بودند و بهم کمک های فراوانی می کردند که ناگهان گلوله بمبی به سمتشان شلیک شد و هر دو نفر شهید شدند.
استاد! من به دو علت باید برگردم ایران. اول: تعهد و قراردادی که با مملکت و مردم خودم دادم. همین که بعضی پزشک ها به انگیزه هایی کشور رو ترک میکنن، بزرگ ترین دلیل من برای بازگشته. دوم: شرایط فرهنگی انگلستان چیزی نیست که با طبع من و خانواده ام جور باشه.
از محرم تا اربعین عروسی نمی گرفتیم. عروسی هم اگر دعوت می شدیم نمی رفتیم. لباس نو تن نمی کردیم. خانه عوض نمی کردیم. سفر تفریحی نمی رفتیم. هر کاری که نشانه شادی بود نمی کردیم.
گفت میخواهم برای افراد دیگر تابوی نماز خواندن پشت سر یک سنی بشکند. ما عملا باید برادر و متحد باشیم...
یک حادثهی شگفت آور جهان که از صدر اسلام تا کنون سابقه نداشته، این است که فرقه های مسلمین با تمام اختلافشان در مذهب و مشرب، به یک عالم شیعه اقتدا کرده اند.
تئاتر می خواست نشان بدهد که در اسلام مرز نداریم؛ یعنی همه کشورهای اسلامی باید متحد شوند. خیلی از مشکلاتی که در جامعه ما و در جامعه جهانی وجود دارد، به خاطر همین مرزها و خط کشی هاست که انسان ها را از هم جدا می کند.
در یکی از روستاها که حزب منحله دموکرات عروسی داشته برای یکی از اعضایش، به جای حیوان یک نفر از برادران سپاهی اهل تشیع با یک نفر از برادران پیشمرگ مسلمان اهل سنت در کردستان را می آورند و درجلوی پای عروس و داماد ذبح می کنند. اما کسی نیست، کسی نبوده که این را به سمع مسلمانان جهان ...
در ایرانشهر در میان آنهمه نوجوان و کودک فقط یک نفر دل و روحیهی مبارزه را داشت و آن احمد آتش دست بود، امید من به همین یک نفر بود. او بچه ها را جمع میکرد، مسجد را از حضور پرشور آنها رونق میداد. کتاب از من میگرفت و تقسیم میکرد، سخنرانی میکرد.
خطیب بغدادی در دمشق، به اتهامی نزدیک بود کشته شود که وی به توصیه رئیس پلس شهر، که با وی هم مسلک بود، به منزل عالم بزرگ شهر، شریف ابی الحسن علوی پناهنده شد و به این وسیله از مرگ رهایی یافت و نیز ابوعبدالله ساحلی صوری (م:۴۴۱) از محدثان عامه در کوفه بر ابوبکر و عمر طلب رحمت می ...
مردم پاوه همگام با همۀ ملت ایران در انتخابات خبرگان قانون اساسی شرکت کردند. خبرگان، پس از چند ماه، قانون اساسی را بر اساس فقه مذهب شیعه اثنی عشری نوشتند و تدوین کردند. در اصل سیزدهم، که بعد به اصل دوازدهم تغییر یافت، دین رسمی کشور را اسلام و مذهب حقه جعفری اثنی عشری نوشتند.
با ...
از دور خانواده ای بلوچ دیدیم که می آیند. آنها چند زن و یک مرد و یک کودک بودند. کودک در دست مرد خواب بود و زنها گریه و زاری میکردند. وقتی به ما نزدیک شدند، فهمیدیم طفلی که در دست مرد است، مُرده. این تصویر مرا از درون ویران کرد و بلند بلند گریه کردم...
اصلا آن موقع در عموم مشخص نبود که این انقلاب شیعه است. همه ما فکر می کردیم که این انقلاب، اسلامی است. البته این نشات گرفته از اندیشه های جماعت اسلامی بود که به ما یاد داده بودند که این یک انقلاب اسلامی است و با نهضت ما تفاوتی ندارد.
ساعت ده صبح راهپیمایی شروع شد. در راهپیماییها و تجمعات قبلی شعارهای ما آرام بود، ولی در این روز شعارهای تندی همچون مرگ بر شاه و درود بر خمینی در شهر طنین انداز شد. آقای رستم بهرامی، پدر کاوه، از حضور جمعیت چنان ذوقزده شده بود که وقتی به نزدیکی پمپ بنزین پاوه رسیدیم، با صدای ...
ذکر این نکته لازم است که منطقه ما منطقهای مرزی است و جمعی از کارمندان و نظامیان از اقصی نقاط کشور در آن مشغول اجرای مأموریت بوده و هستند. گاهی بعضی از اهالی مرا متهم به تضعیف اهلسنت میکردند و گاهی برادران نظامی و مسئولان اتهام تضعیف شیعه را بر من میزدند.
حدود پانصد نفر از مردم، که از اعمال عمال رژیم شاه به تنگ آمده بودند، با خروج از مسجد به نشانه اعتراض به هتک حرمت به مسجد با سر دادن شعارهای تند و انقلابی همانند: «مردم چرا نشستین! ایران شده فلسطین!» از جاده مرکزی به سوی فرمانداری به راه افتادند...
تقسیم بندی طایفه ای در ایرانشهر، متاسفانه به جدایی مساجد سنی از مساجد شیعه منجر شده بود. اهل سنت مساجد کوچکی داشتند که هرکدام چند نفر نمازگزار داشت و شیعیان یک مسجد داشتند که تمام سال تعطیل بود!
تاریخ حیات بزرگان ما و آثار سلف صالح ما مؤید این عقیده است که ما اهل سنت، به خصوص پیروان امام شافعی، نسبت به اهل بیت رسول الله به خصوص حضرات حسن و حسین، علیهماالسلام، اخلاص ویژه داشته و داریم.
حالا شاه رفته بود و نظام جمهوری اسلامی جایگزینش شده بود. لذا ما سعی میکردیم این مردم نظام جمهوری اسلامی را با محبت دریافت کنند...یکی از چیزهایی که به الفت بیشتر کمک میکرد، حضور در مساجد آنها و نمازخواندن با آنها بود. من از همان روزهای اول حضور در قصرقند مانند سایر ...
رادیو آمریکا هفته وحدت مسلمین در ایران را تحلیل کرده و از آن به عنوان هفته وحشت اسم برده است. ما در اینجا تحلیل میکنیم که خیلی درست تحلیل کرده اند. واقعا تحلیل جالبی است. زیرا وحدت مسلمین یعنی وحشت مستکبران و استعمارگران تاریخ
از اول بنا را بر این گذاشتیم که اصلاً وارد مسائل مذهبی نشویم. به اینکه کجا اختلاف داریم و کجا اختلاف نداریم و... کار نداشته باشیم. با همه دوستان توافق کردیم که تنها وظیفه ما کار کردن برای مردم است و بر این اساس تنها ملیت و دین خود را محور قرار بدهیم که همه ما ایرانی و مسلمان هستیم. ...
ما وارد نمازخانه شدیم و پس از نماز، خودمان را به دانشجویان معرفی کردیم. گفتیم ایرانی هستیم. با صحنههای عجیب و غیر قابل تصوری مواجه شدیم. عدهای از دانشجویان الجزایری می آمدند و دست در جیبشان میکردند و عکس امام را نشان میدادند. برخیها نیز صحیفۀ سجادیه در جیبشان داشتند. ...
گفت امام خمینی در وصیتنامهاش گفته شما به هیچ سنی کار ندهید. گفتم من تا اندازهای که وصیتنامهشان را دیدم، چنین چیزی ندیدم. تو مطمئنی؟ اگر ایشان چنین چیزی گفته باشند، من دیگر ایشان را کنار میگذارم. شما خبر ندارید ولی من که خبر دارم در ایران نماینده مجلس سنی است، فرماندار ...
گفت: وقتی فرزندانم بزرگ شدند، گفتند: بابا! ما چه مذهبی داشته باشیم!؟ گفتم: هر چه را دوست دارید! گفتند: پس ما بر مذهب مادریم! گفتم: خوب! باشد ...
عاجزانه تقاضا می کرد و می گفت: اختلاف بین هر مذهب و آئینی طبیعی است. ما نباید کاری کنیم که این اختلافات به روابط ما خدشه ای وارد کند. ما بین مذاهب چهارگانه ی خودمان هم اختلاف داریم ولی هیچ گاه به تشنج و دعوا ختم نمی شود.
همصحبت شدیم. در میان گفتگو چنین گفت: من ضیا هستم و زاهدان پیاده میشوم. در یزد کارگر ساختمانم. بلوچم و اهل سنت... تمییز و لطیف بود. دربارهی اوضاع معیشت در زاهدان پرسیدم که اشارهای گذرا به نبود کار در زاهدان کرد.
اهلسنت بلوچستان، بسیار مردمان عاطفی هستند و اگر مهربانی ببینند، با شما همراه میشوند. برخوردهای عاطفی و انسانی در مردم بلوچستان خیلی تاثیرگذار است. آدمهای بسیار مهربانی هستند. بنابراین تعامل با اهلسنت بلوچستان خیلی آسان است.
جهادی ها آنقدر صادقانه خدمت کرده بودند که وقتی ما به مدرسه روستا رفتیم که رئیس آن مولوی همان روستا بود ابراز لطف شدیدی به اینها کرد و حرف عجیبی را زد. گفت: لطفا شما به این دانش آموزها بگویید که به حرف ما گوش کنند!
پای صحبتهای ابوالفضل سعیدی که بنشینید، ساعتها برایتان خاطره میگوید و شما گذر زمان را احساس نمیکنید. چنان با حرارت از روزهای خدمت خود و دوستانش در جهاد سازندگی بلوچستان تعریف میکند که احساس میکنی هنوز هم با همان شور و قوت جوانی آماده خدمترسانی به مردم محروم ...
«نورعلی» آینه زندگی نورعلی شوشتری است. قطعاتی از یک زندگی که کنار هم راوی انسان تراز انقلاب اسلامی است و مردمی بودن و سادگی یک «مرد» را در صد و چهل قاب به تصویر میکشد. در کنار بیش از صد تصویر، از سربازی تا آسمانی شدن مردی که جایش خالی است اما راهش هنوز من و تو را صدا میزند.
همراه با پیشمرگان مسلمان حسابی گریه کردیم و سرمان را به دیوار می کوبیدیم، بعضی ها روی زمین می غلتیدند، بعضی ها بلند بلند نوحه کردی میخواندند...
اتفاقات جوری رقم خورد که رحلت امام باعث همبستگی و همدلی بین توده های مردم کردستان و حاکمیت شد، همان چیزی که شاید دشمنان برعکسش را تصور می کردند. شاید بتوان گفت درصد بسیاری از مردم با رحلت حضرت امام، انقلاب را شناختند.
این نشان از ناآگاهی ما نسبت به برادران سرزمینمان می داد. که ریشه بسیاری از مشکلات هم به خاطر همین ناآگاهی ها و عدم شناخت درست است.
عجیب است ایشان مدتی مورد لعن برخی شیعیان قرار گرفته بود ودر برنامه های ایام عاشورا در کربلا و جاهای دیگر، دستجات شیعیان از او تبری میکردند: «آه من العاملی فتواه...»