معرکه طوفانالاقصی بار دیگر نشان داد که متحجران، حقیقت امامت را که بیزاری از مستکبران و جهاد در راه مستضعفان است، درک نمیکنند.
...
ایشان در رفتار و گفتار خود راه کارهای مناسبی برای این مهم ارائه کرده اند؛ مهم ترین آنها عبارتند از: استدلال بر اصول و تعالیم مشترک میان مسلمانان مانند قرآن و سیره نبوی؛ احترام به مخالفان و عقاید و باورهای مخاطبان؛ تحمل دیدگاه های مخالفان و گوش دادن به نظر آنان.
من نباید از فضایل و بزرگی ایشان بگویم تا در برابر مثلاً اهل سنت بالا بروم، زیرا این نوعی استفاده تجاری و ابزاری از حضرت است!
سیره و سخنان آنان حاکی از این است که اگر چه جایگاه همگان در ایمان، تقرب الهی و منزلت معنوی یکسان نیست، اما ایشان دایره عنوان مسلمانی و ایمان نجات بخش را، از بسیاری از مخالفان مذهبی و حتی برخی از اصحاب تندرو خود، وسیع تر می دانستند.
رفع مشکلات اجتماعی، مبتنی بر مواسات است و مواسات جز از راه مُحِق دانستن دیگران در شادی ها و داشته ها فراهم نخواهد شد.
گزارش های تاریخی و روایی نیز حکایت از این دارد که در زمان اهل بیت(ع)، برخی از اوباش تلاش می کردند با پرسش های تحریک آمیز، مواضع پیروان شیعی آنها را به خلفای نخست به دست آورند و با سعایت نزد دشمنان سیاسی و فکری، به نان و آبی برسند.
حسین علیه السلام خود را تسلیم اراده خدای متعال کرد و آن همه زخمهای سنگین را در بدنش تحمل کرد ولی در بوته آزمایش پیروز و موفق گردید و سر بریده اش به عنوان پرچم پیروزی جاودانه ماند.
آیا همچون شهادتی پیروزی است یا شکست؟ به صورت ظاهر و با معیار کوچک انسان، این امر شکست به شمار می آید. ولی در اصل حقیقت و با معیار بزرگ الهی، پیروزی است.
قیام حسین علیه السلام ضروری بود زیرا او اجازه نمیداد فردی مانند یزید با چنان اخلاق فاسد و زننده ای، در رأس حکومت اسلامی قرار گیرد. البته علیرغم اعتراف به این جنبه ضد اخلاقی یزید، نمی توان گفت فقط همین عامل، موجب قیام حسین گردیده بود.
بعضی مواقع حضرت با خلفا شدیدا مخالف بوده است، لکن اختلاف نظر باعث نشده که علی علیه السلام با آنها همکاری نکند. تقریبا در دوران خلفا، على علیه السلام قاضی بوده است، ولی نه قاضی رسمی. در جنگ ها مورد مشورت خلفا قرار می گرفت.
مخالفان وحدت اسلامی نیز ممکن است این سخنان را نپذیرند و ساخته و پرداخته تفکر صوفیان بدانند؛ اما این بیانات از هر کسی که باشد، با روح کلی سیره و سخنان آن بزرگان، به ویژه طبق روایاتی که پیشتر اشاره کرده ایم، سازگارتر است.
به قضاتش فرمود: به گونه ای که پیش از این داوری می کردید، قضاوت کنید، تا اینکه باعث اجتماع و همبستگی مردم شود...