آن ملاى کمعقل شیعه کتابى مىنویسد و به مقدسات مذهبى اهل سنت بدگویى مىکند و آن دشمن مکار خارجى کتاب مذکور را نزد دانشمند کمعقل سنى مىفرستد و مىگوید مذهب ما در خطر است، شیعیان بر ما و بر مذهب ما ستم روا مىدارند، در این کتاب از ما بدگویى کردهاند، چرا احساس مسئولیت ...
در راه تقریب نباید اصول یکدیگر را زیر سوال ببریم. وقتی که یک مذهب به اصلی قائل است با زیر سؤال بردن آن اصل که وحدت برقرار نمیشود! مسئله عدالت صحابه برای اهل سنت اصل است. روایات و احکام آنها همه از طریق اینهاست. اگر صحابه زیر سؤال رفتند٬ دیگر چیزی برایشان باقی نمی ماند؛ همان طور ...
به نظر من باید کارهای علمی و فرهنگی گسترده ای انجام داد؛ مثلاً بیایید آیات قرآن را که درباره انصار و مهاجرین و صحابه هست، همه را به طور مستوفا جمع بکنید و تاریخ و لحن آنها را ببینید؛ سپس نظر بدهید که آیا میشود همه آن آیات یک مرتبه با یک حدیثی که میگوید: «ارتد الناس بعد رسول الله ...
آیت الله بروجردی اصرار داشت که ما باید حدیث ثقلین را معیار قرار بدهیم نه احادیث مربوط به خلافت را. ما در مسئلۀ خلافت با اهل سنت اختلاف داشته ایم، اما الان که خلافتی در بین نیست بر سر آن دعوا کنیم. آن بعد ولایت که به کار امروز ما می آید، حجیت و به تعبیر ایشان مرجعیت علمی اهل بیت ...
باید با یک نظر تسامح یا عذر تراشی به یکدیگر نگاه کنیم و به همدیگر حق بدهیم تا هر کسی نظر خود را طرح کند و بی جهت هم کسی را تکفیر و تفسیق نکنیم و لوازم گفته های دیگران را بر گردنشان نگذاریم.
در فرموده خداوند متعال: ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ..﴾ یک قاعده کلی است و همه ی جزئیات باید تحت حکومت این قاعده باشند، پس اگر نصوصی را دیدیم که غیبت و توهین و ... را جایز می داند می گوییم: قاعده کلی است که حاکم بر این نصوص است، نه این که این نصوص قاعده کلی را تخصیص بزنند.
در سطح بالای فکری مسلمانان، همیشه همزیستی برقرار بوده و روش امامان اهل بیت(ع) بهترین نمونه برای همزیستی اسلامی است. حضرت امیر(ع) با آنکه خود را خلیفه پیغمبر (ص) میدانست و دیگران را غاصب می شمرد، با ابوبکر، عمر و عثمان هم زیستی داشت.
اگر مدخل تقریب را سیاسی کنیم، به این معناست که تقریب بین فرقه ها با عنوان اولی جزء شرع نیست و چیزی به نام تقریب بین مسلمانان در متون قرآن و سنت وجود ندارد، و ضرورت و اضطرار مسلمانان را وادار به همگرایی و همبستگی کرده است و چنانچه این ضرورت نباشد وحدتی هم نیست.
چرا رُفِعَ القلم؟ این از کجا آمده است؟ انحراف مسیحی در طایفه ی شیعی روزنهای پیدا میکند که بتواند وارد شود، اگر بخواهد بگوید از تعالیم امام صادق است، هرگز کسی نمیتواند قبول کند. همه میدانند امام صادق شیعه را به تقوا و اجتناب از گناه دعوت میکند.
در عالم بدون منطق، هرنوع حرکت علمی - فلسفی مخالف با اصول تحجر قرون وسطایی، چه از سوی فقیهی ابراز شود یا فیلسوف و مفسر قرآن، از نظر آنان موجب «کفر» و «فسق» و «خروج از دین» می گردد.
کافران، برادران و خواهران نوعی ما هستند. ولی مسلمانان، علاوه بر اینکه برادران و خواهران نوعی مایند، برادران و خواهران دینی ما محسوب می شوند. پس در اینجا تجاذب و تعاطف و تعامل، از نیروی مضاعفی برخوردار است. برادران و خواهران نسبی مسلمان، یک درجه به ما نزدیک ترند.
مطرح کردن مسائل خلاف، در مجمع عدل و انصاف، مستلزم جوی پاکیزه و صاف از اتهام و اجحاف است. پس باید ابتداء اخوت را تحکیم بخشید و حلاوت و صمیمیت را به مذاق اشتیاق چشید و پرونده شقاق را در هم نوردید و ریشه کینه را از سینه برکشید، آنگاه در فضائی آکنده از مودت بتحکیم وحدت پرداخت، ساده ...