رسیدن به وحدت (تأکید میکنم: وحدت واقعی و نه نمایشی) معادلهی چند مجهولی گنگ و پیچیدهای نیست که رسیدن به آن سخت یا محال باشد، اصلا نیاز ندارد مبالغ هنگفت هزینه کنیم، همین که به هم احترام بگذاریم.... همینها مظاهر وحدت اند.
مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی، با بیان اینکه، آفت تفرقه برای جهان اسلام بسیار خطرناک است، فرمودند: اگر بخواهیم اسلام بماند، باید همه با هم بوده، و حضور جدّی و فعال داشته باشیم، و راه دین و اسلام را ادامه دهیم.
همانا اعضای منسوب در مجتمع، از علمای مسلمان شیعه و سنی هستند، و اعضای فعلی آن از خبره ترین علمای لبنان هستند، و در میان آنها قاضیان، ائمه جمعه ...حضور دارند و برای عضویت در نظام داخلی و قبول عضویت مذهب معینی را مشخص نکرده اند
در دولت عباسی «عرب» همچنان در صدر قرار داشت. و عجیب این که دیگر قومیت ها نیز آن را امری طبیعی می پنداشتند. و هیچ حس حسادتی یا هیچ احساس رقابتی با آن نداشتند. زیرا «عرب» در نظر دیگران، قطب جامعه اسلامی به حساب می آمد
آخر، کجای کارمان گیر است که بدیهی ترین اطلاعات و حس ها درباره برادارن اهل سنتمان حتی در همین شهرهای همسایه مشهد، مثل خواف و تربت جام و خیرآباد و تایباد و... برای ما و امثال ما همچون کشف چیزهایی جدید در سرزمین عجایب شده است!
ملا حیدر فهیم یکی از عاشقان واقعی امام(ره) بود. شبانه ملا فهیم را دزدیدند. هرچه ملا حیدر را تهدید کردند، به انقلاب پشت نکرد. گفتند: از امام(ره) دست بردار. گفت: امام(ره) همه چیز من هست. امام خمینی(ره) عشق من هست و از او دست برنمی دارم
اگر انقلاب اسلامی آمده است که اسلام حاکم باشد و اسلام آمده است تا انسان و انسانیت(بدون توجه به قوم و مذهب) کمال یابد پس انقلاب آمده است تا انسان و انسانیت کمال یابد و این انقلاب دیگر نباید رنگ مذهب و قوم بگیرد و اگر این رنگ را به خود گرفت که گویا گرفته است هدف انقلاب درست محقق ...
امام جماعت و جمعه قشلاق شهرستان سنندج گفت: باید روحانیان شیعه و سنی در مراسم مذهبی یکدیگر شرکت و از تبادلنظر و چارهاندیشیهای همدیگر نیز استفاده کنند.
کاروان سرزمین برادری استان خراسان رضوی که روز 19 اسفند سفر خود را از مشهد آغاز کرد امروز به دیدار «مولوی عبداالله موحدی» از بزرگان اهل سنت خواف رفتند. به بخشی از صحبت های جناب مولوی اشاره خواهد شد.
دهباشی: به نظر بنده کاروان سرزمین برادری یک حرکت مقطعی نبوده است. درست است که زمان این سفر کوتاه بود و چند روز بیشتر نبود. اما به نظرم در وجود اغلب همسفرهای بنده یک نیستان آماده شعله ور شدن بود که این سفر می توانست جرقه ی این آتش گرفتن باشد
بعد از دو سال که یکی از اساتید دانشگاه بلوچ از کاروان سرزمین برادری پرسید و اینکه چرا ادامه پیدا نکرد و ... می گفت اخلاص و صداقتی که در این کاروان بود باعث شد که اثرگذار باشد و در خاطره ها بماند...سریع تندیسی که از کاروان گرفته بود را آورد و گفت این را یادگاری نگه داشتم.