بنده غیظ حاج قاسم را آنجایی دیدم که برادری طلبه، مثلاً اقدام هایی فرهنگی و تبلیغی کرده بود برای جا انداختن مکتب شیعه در میان اهل سنّت و در آنجا مباحث شیعی را مطرح کرده بود؛ لذا ایشان برخورد کردند و گفتند: «ایشان دیگر حق ندارند در اینجا باشند و از اینجا برشان گردانید ایران...»
بیست و هشتم آذرماه چهارمین سالگرد درگذشت آیتالله شیخ محمّد واعظزاده خراسانی (۱۳۰۴ مشهد-۱۳۹۵ مشهد) فقیه تقریبگرا است.
یکی از مصلحان قرن حاضر، مرحوم سید شرف الدین جبل عاملی است که در این زمینه سخن زیبائی دارد. «فرقتنا السیاسة وستجمعنا السیاسة» یعنی سیاستهای ضد اسلامی و انحرافی ما را از هم جدا کرده و بزودی یک سیاست انسانی و عادلانه اسلامی ما را دور هم جمع خواهد کرد.
عالمانی چون حر عاملی و فیض کاشانی نیز با وجود اهتمام فراوان به نقل روایات، و آسان گیری و تسامح شدید در سند و ارزیابی اخبار که لازمه خُلق متمایل به اخباری آن دو بزرگوار است، در کتب خود این دعا را نقل نکرده اند!!
ایشان معتقد بود در فقه و استنباطات فقهی، باید آرای اهل سنت را بدانیم و آنچه را به دست می آوریم از منابع شیعی، با نظرات و آرای آنان مقایسه کنیم. بر این عقیده بودند که اهل سنت فقهی دارند که از کتاب و سنت مروی به طرق خودشان اخذ شده است و براساس یک سری از روایات و آیات تنظیم کرده ...
آیا ما می خواهیم «ارتباط با اهل سنت جهان» داشته باشیم یا خیر؟ اگر می خواهیم پس باید ملزومات این «تعامل» را رعایت کنیم والا تعامل و ارتباط مخدوش خواهد شد!
حجت الاسلام مهدی محمدآبادی
در چند نوبتی که توفیق حضور در شهر خواف داشتهایم، هر بار افراد مختلفی با ...
استان کرمانشاه یک استان حساس و مرزی است. چهارصد و چهل کیلومتر مرز مشترک با عراق دارد و تمام مرزنشینان ما به جز گیلانغرب، همه اهل سنت هستند. بهترین مرزداران ما یکی عشایرند و یکی اهل سنت.
بین مسلمین اختلافی نیست. برای اینکه ما معتقد به مبداء و معتقد به نبوت پیامبر خاتم و خاتمیت آن حضرت و معتقد به معاد هستیم. اگر اختلافی باشد راجع به فروع است.
در متن پیش رو قصد داریم تا سه کتاب از تازه های نشر در حوزه شناخت و شیوه تعامل با مذاهب دیگر را بصورت اجمالی معرفی کنیم.
بعد از این گفتگو ما رفتیم درباره بنگلادش تحقیق و مطالعه کردیم. دیدیم بله بنگلادش یک کشور مسلمان با ظرفیت بالاست که محبت اهل بیت علیهم السلام در بین مردم آن بسیار ریشه دار و قدیمی است.
همیشه در جلسات که وارد می شدند با صدای بلند می گفتند: سلام علیکم و قلبی لدیکم. و ما واقعاً این «قلبی لدیکم» که ایشان می گفتند را با جانمان احساس کردیم و این مسئله را کاملاً درک کردیم.