بحث ما تقسیم فرقه های اسلامی، بر اساس تازه ای است. این اساس، نه یک مفهوم مشخص دینی یا قرآنی (مانند بحث توحید خدا یا صفات یا مسائلی از این دست) بلکه روش معرفت در شناخت مقوله های دینی است. سوال این است که ما با چه روشی دین را می شناسیم؟
کتاب «یگانگی اسلام یا هم آهنگی مذاهب مسلمین» اثر آیت الله عبدالکریم زنجانی با ترجمه فارسی عطا محمد سردار نیا، چاپ نجف در سال 1341 ش یکی از آثار پر مطلب در باره وحدت اسلامی است، از عصری که ندای وحدت در بخش وسیعی از جهان اسلام مورد توجه قرار گرفت
این گزارش مربوط به فتنه ای مذهبی است که در سال 1202 در بخارا و خراسان پدید آمد... در آن سال امیر منغیتی، مکتوبی دو صفحه ای علیه شیعه نوشت و همان وقت عالمی شیعی جوابیه ای به او داد.این عالم شیعه ضمن پاسخ به سخنان بی ادبانه وی، با دقت و صداقت این حقیقت را توضیح می دهد.....
ازدواج ولیعهد ایران با فوزیه زمینه ای شد برای ارتباط بیشتر ایران و مصر، این که این اقدام با چه هدفی انجام شده، دقیقا نمی دانیم، اما از آثار مثبت آن، بالا گرفتن بحث هایی در باره بحث وحدت شیعه و سنی و رفع کدورت های عجمی ـ عربی در آن برهه تاریخی بود.
او که سعی می کرده بر اقوام مختلف سنی و شیعه و کرد و ترک و عرب و فارس در خراسان بزرگ تا عراق عرب حکومت کند، فکر کرده که تشکیل یک حکومت بزرگ در شرق، نیاز به نوعی گذشت فکری و مذهبی دارد و ضمن آن که می تواند اساس مذهب خود را نگاه دارد، لازم است تا هوای دیگران را هم داشته باشد. این چیزی ...
در میان نامه های مرحوم شیخ الشریعه، سند جالبی هست که وی از تمام فرق اسلامی دعوت می کند تا در کنار هم بر ضد انگلیس وارد میدان شوند. شاید تصور کنید مقصودم از «تمام فرقه های اسلامی» اهل سنت و شیعه است، باید عرض کنم، بالاتر، مقصود همه گروه هاست، گروه هایی چون «وهابی ها» و «خوارج» هم.