از سر بریدن ها دلم خون است/
بیزارم از دشنام بعضی ها
/
بیزارم از «بیزاری از وحدت»
/
بیزارم از اسلام بعضی ها
یک جهان مانده در شجاعت ما/
وحدت ماست رمز همت ما /
شیعی و سنی اند دوشادوش /
دست در دست هم مسلمانیم
گردباد است که سنجیده جلو می آید/
به پراکندن جمع من و تو می آید /
ناقص الخلقه تر از پیش به ما می تازد /
دیو تشویش، کم و بیش به ما می تازد /
غل و زنجیر به کف، در نخ این منطقه است/
با صد افسون و دغل در صدد تفرقه است /
گردباد است و به هر حال جلو می آید/
به پراکندن جمع من و تو می آید /
جمع ...
ما دست داده ایم به هم، چشممان به اوج.../
ما را به سمت دست خدا نردبان یکی ست /
هم مَسلکیم، قامتمان پیش حق دو تاست /
تا روز حشر، قبله ی ایمانمان یکی ست
گرچه در ظاهر دو تا شاخه است، اما یک ثمر /
موقع چیدن از این نخل تناور می رسد /
دست ما در دست هم وقتی که باشد بی گمان /
آخر این بیعت به دستان پیمبر می رسد
باز خورشید عشق می تابد /
این دعا...نه...یقین قلب من است/
صلح و آزادی و غرور و شرف /
همه در سایه ی یکی شدن است
یکی ست رایحه ربنایمان با هم /
چه فرق می کند آیا خدایمان با هم؟ /
من و تویی که گره خورده است ریشه مان/
گره نخورده چرا شاخه هایمان با هم؟