در فرموده خداوند متعال: ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ..﴾ یک قاعده کلی است و همه ی جزئیات باید تحت حکومت این قاعده باشند، پس اگر نصوصی را دیدیم که غیبت و توهین و ... را جایز می داند می گوییم: قاعده کلی است که حاکم بر این نصوص است، نه این که این نصوص قاعده کلی را تخصیص بزنند.
ما از این مطلب که در کتاب های فقهی آمده است که تمام مذاهب محترمند و تمام مسلمین از نظر جانی و مالی و حقوق قانونی یکسانند، استفاده می کنیم که اسلام، خواهان آن است که کمترین کینه توزی در بین مسلمانان نباشد و همه برادرانه و یکسان با هم زندگی کنند.
سلیقه وی با مؤسسین و اعضای دارالتقریب موافق بود که فقه، علت عمده اختلاف مذاهب است، در عین حال، فقه می تواند از عوامل تقریب به شمار آید.
هایت امر آن است که روایات مربوط به «طیب مولد» را از متشابهات بدانیم و تبیین و تفسیر آنها را به خود اهل بیت(ع) واگذاریم. ولی به هر حال ضروری است به مقتضای قواعد مسلم فقهی، کسی را بدون دلیل، حرام زاده ندانیم.
منظور جمهوری اسلامی از تقریب بین پیروان مذاهب اسلامی، زندگی مسالمت آمیز آنها با یکدیگر است، به طوری که کسی به خاطر نوع مذهب و کیفیت نماز خواندنش متهم به کفر و زندقه نشود و پشت سر یکدیگر هم نماز بخوانند، اما این به معنای دست برداشتن از ولایت امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) نیست، چرا که ...
نکته ها، گفته ها و پیشنهادات مطرح شده درباره وحدت میان شیعه و سنی کمتر با دغدغه هایی فقهی درگیر شده است. جالب این که بحث های مطرح شده در باره وحدت از سوی فقها نیز در بسیاری از موارد در فضایی غیرفقهی و با ادبیاتی صرفاً اصلاحی اجتماعی شکل گرفته است.