در حال بارگذاری ...

«سازمان مغز و اندیشه خود را به تشخیص درد اصلی شرق و جست وجوی درمان آن اختصاص دادم. دریافتم که کشنده ترین درد شرق، جدایی افراد آن از یکدیگر و پراکندگی اندیشه های آنان و اختلافشان بر سر اتحاد و اتحادشان در اختلاف است. پس در راه وحدت عقیده و بیدار کردن آنان در برابر خطر غربی که ایشان را فراگرفته دست به عمل زدم.»

احمد سعادت 
 
سیدجمال الدین بدون شک از پیشگامان و منادیان همگرایی جهان اسلام، بلکه بنیانگذار آن محسوب می شود. خود او در این باره می فرماید: 
«سازمان مغز و اندیشه خود را به تشخیص درد اصلی شرق و جست وجوی درمان آن اختصاص دادم. دریافتم که کشنده ترین درد شرق، جدایی افراد آن از یکدیگر و پراکندگی اندیشه های آنان و اختلافشان بر سر اتحاد و اتحادشان در اختلاف است. پس در راه وحدت عقیده و بیدار کردن آنان در برابر خطر غربی که ایشان را فراگرفته دست به عمل زدم.» [1] 
سید راهکارهای بسیاری ارائه کرد و گامهای عملی مؤثری نیز برداشت، که در ذیل به مهم ترین آنها اشاره می گردد. 
1 - آگاهی بخشی مسلمانان از طریق انتشار نشریات 
یکی از دردهای جهان اسلام به نظر سید جمال، از یک طرف درد غفلت و بی خبری خودی است و از طرف دیگر هوشیاری و توطئه برنامه ریزی شده و هماهنگ استعمارگران و دشمنان اسلام؛ اما برای اینکه جوامع اسلامی دست از تفرقه و اختلاف بردارند و به همبستگی و شکوفایی ممالکشان بیندیشند، باید این مسئله به درستی به آنها تفهیم گردد. 
از قدمهای مؤثر سید در این زمینه انتشار نشریه عروة الوثقی است. مهم ترین منبع مربوط به آرمان اتحاد اسلامی و دیدگاهها و پیشنهاداها و ارائه راهکارهای وی درباره اتحاد، مجله عروة الوثقی است. 
از مهم ترین راهکارهای سید در جهت روشنگری و آگاهی بخشی مسلمانان، تشویق دوستان، مریدان و ارادتمندان خود به تألیف، ترجمه و نشر کتب و رسائلی بود که با مطالعه آنها مردم به بیداری دست یابند.[2] 
2 - ایجاد حکومت واحد اسلامی 
یکی از راهکارهای آرمانی سید، ایجاد حکومت واحد اسلامی بود.[ 3] نمونه ای که سید برای این نوع حکومت در نظر داشت، دولت اسلامی در صدر اسلام و حکومت واحد رسول خدا(ص) بود. 
بدین منظور سید خلافت عثمانی را که مرکزیت حکومت اسلامی در آن زمان بود می ستود و بر تقویت بنیه های آن می کوشید. ایشان در یکی از نوشته های خود به سلطان عثمانی می نویسد: 
اگر خدای نخواسته بر دولت علیه عثمانی چشم زخمی برسد، نه مکه را قراری و نه مدینه منوره وقاری، بلکه نه از اسلام اسمی و نه از دین رسمی خواهد ماند و بعد از آن نه صوت اذانی خواهند شنید و نه قرآنی خواهند دید، مانند یهود بخارا خار و چون گوسفندان بی صاحب شکار گرگ ستمکار خواهند شد.[4] 
این پیش بینی سید به درستی جامه عمل پوشید و پس از فروپاشی خلافت عثمانی، حتی در مرکز خلافت با مظاهر، نمادها و ضروریات اسلامی به بهانه تعارض با اصول لائیسم، مخالفت شد. 
3 - اتحاد بر محور قرآن 
سید پس از اندکی تلاش در جهت وحدت جهان اسلام و ایجاد الگوی حکومت صدر اسلام، تشخیص داد که امکان ندارد دولت واحد و حکومت واحدی تشکیل شده و فرمانروای واحدی زمام امور مسلمانان را به دست بگیرد؛ لذا اندکی از آن ایده آرمانی تنزل کرد و بر ارتباط میان تمام اعضای جوامع اسلامی بر مبنای قرآن پای فشرد و اعلام کرد: 
من نمی گویم که: به همه کشورهای اسلامی یک نفر حکومت کند، زیرا این کار بسیار مشکل است، ولی امیدوارم که حاکم و سلطان همه ملتهای مسلمان, تنها قرآن باشد و عامل وحدت و یگانگی آنها دین آنها. با این وحدت هر پادشاهی می تواند در کشورش برای حفظ حقوق دیگر کشورهای اسلامی کوشش کند، زیرا حیات او به حیات آن دیگری و بقایش به بقای ملت دیگر مسلمان بسته است.[5] 
این راهکار به نظر سید دست یافتنی و امکان پذیر بود. وی در مقاله «اتحاد ایران و افغان» وضعیت امارتهای آلمان را مثال می زند که پس از تفرقه و تشتت، متحد شدند و از آن وضعیت نابهنجار نجات یافتند؛ لذا دولتهای مسلمان نیز می توانند به اتحاد و همبستگی نائل شوند و نابسامانیهای ممالکشان را بهبود بخشند.[6] 
4 - بازگشت به اسلام راستین 
به نظر سید، آنچه عیب است از مسلمانی ماست نه از اسلام. علل اساسی تفرقه مسلمانان و انحطاط آنان، دوری از اسلام راستین و قرآن کریم است. وی بر این باور بود که مسلمانان سده های نخستین، به سبب اعتقاد و عمل به اسلام اصیل، که احکام آن دقیق و اصول آن نیرومند و قواعد آن محکم و دستورهایش همه رموز زندگی فردی و اجتماعی را شامل بود، با هم وحدت داشتند و کشورهای اسلامی در راه نیرومندی و عظمت گام بر می داشتند. فاصله از اسلام و تعالیم حیاتبخش آن، باعث تفرقه آنان شد. از این روی، اگر مسلمانان خواهان مجد و عظمت گذشته اند، باید به اسلام راستین بازگردند و قرآن را کتاب زندگی بدانند، نه کتاب مقدس و قابل احترام و بی ارتباط با زندگی.[7] 
اگر ارتباط و پیوند مسلمانان و کشورهای اسلامی قطع شده و در نتیجه از همکاری و تعاون یکدیگر در مصائب و مشکلات بی بهره مانده اند، به سبب دوری آنان از اسلام است. بالاتر، اگر مسلمانان در یک کشور، بلکه یک شهر، با هم رابطه نزدیکی ندارند، به سبب فاصله از اسلام است.[8] 
5 - همبستگی و ارتباط عالمان دینی و متفکران اسلامی 
به نظر سید، یکی از راهکارهای مهم و تأثیرگذار وحدت، ارتباط و همبستگی عالمان دینی و متفکران اسلامی است. سید موفقیت طرح اتحاد جهان اسلام را در لحظه ای عملی و دست یافتنی می دید که عالمان مذاهب اسلامی، به تفاهم برسند و به احساس مشترکی دست یابند.[9] سید در این زمینه طرح هایی ارائه نمود که عبارت اند از: 
1ـ5. سازمان دهی درجات علمی و وظایف عالمان 
سیدجمال الدین، تشکل سازی، سازماندهی و تعیین مسئولیت عالمان دینی و درجات علمی آنان را در ایجاد ارتباط و اتحاد میان مسلمانان مفید و لازم می شمرد: «ایجاد استحکام و ارتباط میان مسلمانان، مستلزم این است که درجات علمی علمای اسلام و وظایف هر کدام از آنها معیّن شود تا همواره آماده انجام وظیفه باشند.»[10] 
با توجه به نیازهای امروزی و تعیین سطوح و درجات علمی و نیز اظهار نظرهای غیرمسئولانه برخی از عالم نماها و ایجاد تفرقه و اختلاف از ناحیه آنان، به نظر می رسد این طرح یکی از راهکارهای اساسی و راهبردی باشد. تعیین مدارج علمی و وظایف علما دست کم دو امتیاز دارد: اولاً، با تعیین سطوح و درجات علمی، هم روحانی و هم عامی می داند به چه کسی مراجعه شود و چه فردی پاسخگوی کدام مسائل و چه نوع اموری است؛ ثانیاً، هر عالم نمایی نمی تواند فتوا صادر کند و با شایعات و ترهات ذهنی و به ظاهر دینی، به تفرقه و اختلاف دامن بزند. 
2ـ5. ایجاد مرکزیت دینی و گفتمانی 
به نظر سید، علما باید برای ایجاد یک مرکزیت دینی تلاش کنند تا در این مرکز تبادل نظر و گفت وگوی عالمان دینی انجام شود، تا به وحدت نظر برسند. سید از رؤسا و زمامداران کشورهای اسلامی و طرفداران حق می خواهد که به عنوان وظیفه و تکلیف، از این تجمع حمایت کنند و آن مرکز نیز از کار ها و اقداماتی که به جمع آنان وحدت و یگانگی می بخشد غفلت نکند.[11] مبلغان و سخنوران نیز به جای اینکه به نقاط دور دست بروند، با کسانی که نزدیک تر هستند ملاقات و مذاکره کنند.[12] 
به نظر ایشان، اول باید یک مرکزیت ایجاد شود، ارتباط و همگرایی بین دانشمندان حاصل گردد و بعد از اینکه هسته اولیه شکل گرفت و بنیانهای وحدت ثبات یافت، می توان آن را گسترش داد. به نظر وی، حوزه های علمیه و مساجد بهترین مراکز برای ایجاد تفاهم و گفت وگوهای علمی و دینی اند. ایشان درباره بایستگی نقش این مراکز به عنوان حلقه های پیوند دهنده اجتماعات مردم می گوید: 
هر کدام از اینها مکانی برای ظهور روح زندگی واحد در میان جامعه مسلمانان باشد و هر کدام از این محلها، مانند حلقه زنجیری باشد که هر گاه یکی از آن حلقه ها تکان بخورد، حلقه های اطراف آن هم به صدا در آیند.[13] 
6. ایجاد تشکیلات 
کارهای مهم اجتماعی بدون برنامه ریزی، سیاستگذاری کلان و تشکیلات به سامان نمی رسد. سید این نکته را به خوبی دریافته بود، لذا برای پیشبرد اهداف خود اقدام به تشکیل «جمعیت سرّی عروه» می نماید. مجله رسمی و علنی عروة الوثقی در واقع ارگان نشریاتی این جمعیت سرّی بود. 
اعضای این جمعیت غالباً از میان افراد تحصیل کرده مسلمان، دردمند و به شدت علاقه مند به مکتب اسلام انتخاب شده بودند. برای عضویت در این جمعیت، قسم (سوگند) نامه ای تنظیم شده بود و هر کس در این جمعیت وارد می شد، چنین سوگند یاد می نمود: 
تعهد می کنم در حد توان، در راه زنده ساختن اخوت اسلامی تلاش کنم و آن را همانند وظیفه پدر و فرزند، نسبت به یکدیگر، انجام دهم. و هیچ وظیفه ای را بر وظیفه دینی ترجیح ندهم و هیچ اقدامی را که ضرر دین در آن فرض شود، بر عهده نگیرم و از هر وسیله درستی که برای تقویت اسلام مفید باشد استفاده کنم و تا حد امکان، اطلاعات خود را نسبت به کشورهای اسلامی گسترش دهم.[14] 
این راهکار (ایجاد تشکیلات) بعداً نیز در بین مسلمانان ادامه یافت. تأسیس «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیة» در مصر، شاید یکی از طرح هایی باشد که با الگوگیری از تشکیلات سیدجمال الدین پایه گذاری شده و بسیاری از نقاط قوّت آن ـ مانند گستردگی در کلیه جوامع اسلامی، استفاده از نیروی خلاق، تحصیل کرده و فرهنگیان اسلامی و...ـ را دارد، ولی در عین حال نقاط ضعف آن ـ مثل سرّی بودن و اتکا به یک فردـ را ندارد. 
7. ایجاد کنگره و مؤتمر اسلامی 
هدف وی از تلاش در جهت ایجاد مؤتمر اسلامی این بود که با گردآوری عالمان مذاهب و نمایندگان کشورهای اسلامی در آن مجمع بزرگ، آنان به تبادل نظر و همفکری بپردازند و با اعلام نتایج آن به مردم، بتوانند مشکلات مسلمانان را حل کنند، نیروهای از دست رفته دین را دوباره تقویت نمایند، اسلام را از تهاجم و کینه جویی دشمنان سرسخت و لجوج حفظ کنند، از بدعتهای بدعتگذاران جلوگیری نمایید و همچنین برای سیر علوم اسلام، بیداری مسلمانان، ترویج و گسترش اسلام و پاسداری از آن برنامه ریزی کنند.[15] 
مرکز کنگره مکه انتخاب گردید. سید درباره علت انتخاب مکه برای برگزاری آن می گوید: 
انتخاب مکه بدین خاطر است که مرکز پیدایش دین اسلام و مرکز تجلی حق و یقین و بهترین مکان مقدس برای تجمع مسلمانان است. مهم تر از همه اینکه خانه خدا، کعبه نیز در مکه است و همه ساله مسلمانان در مراسم حج از شرق و غرب در آنجا حضور می یابند.[16] 
سید بر این باور بود که مسلمانان همه ساله با شرکت گسترده در مراسم حج و حضور در این گردهمایی با شکوه و تبادل نظر و توافق، می توانند اهداف پیش گفته را تحقق بخشند. سپس کواکبی طرح مؤتمر اسلامی را از سید گرفت. 
8. شناسایی عوامل تفرقه و طرد و نفی آنان 
همان طور که عوامل تفرقه می تواند درونی باشد، قطعاً می تواند بیرونی نیز باشد. به تجربه ثابت شده است که عوامل بیرونی و نفوذی بیشتر از عوامل درونی در بین مسلمانان به تفرقه و اختلاف دامن زده اند. بنابراین، مهم ترین راهکار ایجاد وحدت، شناسایی عوامل تفرقه و به ویژه عوامل بیرونی و خارجی است. 
از نظر سید رژیمهای استبدادی و دست نشانده، متحجران و ظاهرگرایان، غربزدگان و عالمان درباری، تعصبهای نابجا، رذائل اخلاقی و فاصله از اسلام اصیل، از عوامل تفرقه مسلمانان به حساب می آیند که شناسایی و طرد و نفی آنها، موجب اتحاد و همبستگی اسلامی را فراهم می سازد. 
9. طرح ائتلاف و تقریب دولتهای مسلمان 
یکی از راهکارهای اساسی و جدی سید در جهت همبستگی اسلامی که خود عملاً تلاش بسیاری برای تحقق آن به خرج داد، طرح ائتلاف و تقریب دولتهای مسلمان بود. سید می کوشید دول اسلامی را متحد و همگام سازد. او تمام عمرش را در این زمینه وقف کرده بود: مقاله می نوشت، سخنرانی می کرد، دیگران را به نوشتن مقالات و سخنرانی وا می داشت، با افراد مؤثر و صاحب نفوذ همچون علما و سران کشورهای اسلامی گفت وگو می کرد، همه را هشدار می داد و آنان را برای اتحاد دول اسلامی آماده می ساخت. در این زمینه به اتحاد دو دولت ایران و افغانستان بسیار دل بسته بود و همواره برای ائتلاف و همبستگی این دو کشور می کوشید.[17] 
طرح کلی تر سیدجمال الدین، برنامه اتحاد و ائتلاف هندوستان، بلوچستان، افغانستان، ترکمنستان، بخارا و... تحت لوای اسلام و خلافت عثمانی بود که در سال 1302ش/1885م طی نامه مفصّلی پیشنهاد و به دربار خلافت عثمانی فرستاده شد و خود عهده دار انجام این طرح گردید.[18] 
 
پی نوشتها: 
1 - سیدجمال الدین، محمد عبده، العروة الوثقی، بیروت: دار الکتب العربی، مقدمه، ص 13؛ حسینی طباطبایی، مصطفی، شیخ محمّد عبده مصلح بزرگ مصر، تهران: انتشارات قلم، ص 38. 
2. محیط طباطبایی، نقش سیدجمال الدین اسدآبادی در بیداری مشرق زمین، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، ص38. 
3. احمد امین، زعماء الاصلاح، ص84؛ سیدجمال الدین، العروة الوثقی، مقدمه، 29. 
4. سیدجمال الدین الحسینی، نامه ها و اسناد سیاسی ـ تاریخی، اعداد و تقدیم سیدهادی خسروشاهی، قاهره: مکتبة الشروق الدولیة، 1423/2002. 
5. سیدجمال الدین، العروة الوثقی، ص72ـ 73؛ احمد امین، زعماء الاصلاح، ص84. 
6. همان، ص109؛ احمد امین، زعماء الاصلاح، ص84. 
7. همان، با مقدمه خسرو شاهی، ص19ـ20. 
8. پیشین، ص33ـ35. 
9. پیشین، ص35. 
10. پیشین. 
11. پیشین. 
12. پیشین. 
13. پیشین، ص34ـ 35. 
14. احمد امین، زعماء الاصلاح فی عصر الحدیث، ص 80ـ81. 
15. سیدجمال الدین، العروة الوثقی، ص35. 
16. همان، ص6, مقاله اوّل. 
17. سیدجمال الدین، العروة الوثقی، ص 106ـ110. 
18. مهدوی، اصغر و ایرج افشار، مجموعه اسناد و مدارک چاپ نشده درباره سیدجمال الدین, تصویر 26و27؛ محیط طباطبایی، نقش سیدجمال الدین در بیداری مشرق زمین، ص272ـ 280. 
 

 




نظرات کاربران