در حال بارگذاری ...

به طور کلی می ­­توان آثار متعدد استعمار در هند را اینگونه خلاصه کرد: دوره استعمار سبب شد جایگاه هند در دنیا کاملا عوض شود. به سبب استعمار، هند از یک قدرت مستقل و تاثیرگذار در دنیا تبدیل شد به یک کشور تاثیرپذیر و تحقیرشده. جامعه هند از مسیر طبیعی پیشرفت خود منحرف شد و در مسیر انحطاط همه­ جانبه قرار گرفت

* سید عاکف زیدی

 

آثار متعدد استعمار انگلیس

اگر چه تا حالا به چند مورد از آثار استعمار اشاره شد، از اینجا می­ خواهیم با تفصیل بیشتری به این موضوع بپردازیم. ابتدا به برخی سرفصل ­های مطالب اشاره می­ کنیم و سپس درباره آنها – تا آنجا که وقتمان اجازه دهد - صحبت کوتاهی می­ کنیم.

به طور کلی می­­ توان آثار متعدد استعمار در هند را اینگونه خلاصه کرد: دوره استعمار سبب شد جایگاه هند در دنیا کاملا عوض شود. به سبب استعمار، هند از یک قدرت مستقل و تاثیرگذار در دنیا تبدیل شد به یک کشور تاثیرپذیر و تحقیرشده. جامعه هند از مسیر طبیعی پیشرفت خود منحرف شد و در مسیر انحطاط همه­ جانبه قرار گرفت، و هنوز هم هند نتوانسته خود را از سقوط در آن سرازیری کاملا نجات دهد.

 

 

از لحاظ صنعتی ضررهای سنگینی متوجه هندوستان شد

هند در نیمه قرن هجدهم یک سوم تولید و صادرات محصولات دارای ارزش افزوده دنیا را در اختیار داشت که این آمار در نیمه اول قرن نوزدهم به 2 درصد کاهش یافته بود!  پس از چند سال استعمار هند فقط مواد خام عرضه می­کرد و تولیدات دارای ارزش افزوده را وارد می­کرد که این وضع با کمی بهبود هنوز هم ادامه دارد.

از لحاظ صنعتی ضررهای سنگینی متوجه هندوستان شد. زیر یوغ استعمار دیگر هندوستان محصول صنعتی صادر نمی کرد. مثلا قبل از ورود انگلیس در صنعت پارچه هندوستان حرف اول را در دنیا می زد. اما در نیمه دوم قرن نوزدهم کار به جایی رسید که هندوستان واردکننده پارچه شد! از بین بردن صنعت هندوستان همزمان بود با رشد صنعت در انگلستان. یعنی برنامه این بوده که رقبای هندی صنعت انگلستان کاملا از بین بروند. همان زمانی که صنعت پارچه در هندوستان از بین می رود، نساجی در انگلستان رونق می گیرد.

اختلافات موجود در جامعه را شعله­ ور کردند

رشد جمعیت در بخش عظیمی از دوره استعمار بسیار کند شد و در بعضی مناطق با افت جمعیت مواجه داشتیم. فاصله طبقاتی در این دوران افزایش یافت به طوری که امروز رتبه بالای هندوستان در فاصله طبقاتی و توزیع ناعادلانه ثروت مایه سرافکندگی است. این مسئله صورت فاجعه ­باری را از زمان تسلط انگلیس به خود گرفت.

از لحاظ محیط زیستی در آن زمان بخش عظیمی از جنگل های هندوستان از بین رفتند. چوب درختان جنگل را می­برند و جنگل­ها را به زمین کشاورزی تبدیل می­کنند تا مالیات بیشتری نصیب انگلستان شود. همچنین در صدی از کشاورزان هندوستان که فاقد زمین شخصی هستند افزایش شدیدی می­یابد.

اختلافات موجود در جامعه را شعله­ ور کردند و گسست های جدیدی را نیز به وجود آوردند. مثلا تقابل خصمانه هندو و مسلمان را نهادینه کردند. تا امروز هم شبه قاره از آثار اختلاف­ افکنی آن دوره رنج می­ برد. دوران استعمار دوران رشد فزاینده برهمنیسم و قوی­تر شدن عناصر اصی آن نیز بود که این روند در هندوستان پس از استقلال شدت بیشتری گرفت.

مسائل هویتی و فرهنگی را بحرانی و رو به زوال ساختند

از همه مهمتر مسائل هویتی و فرهنگی را بحرانی و رو به زوال ساختند. شاید شاخص ترین این مسائل، مسئله زبان فارسی باشد که توسط انگلیسی ها جایگاه خود در هند را کاملا از دست داد.

طبیعی است با این وضعیت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دوران استعمار، اکثر مردم عادی هندوستان در گرسنگی، فقر، ناامنی و نابسامانی بسر می­بردند. اما برای عده­ ای از هند­ی­ ها، کسانی که نقش فعالی در ویران کردن نظام قدیم جامعه و ساخت نظام نوی استعماری بر خرابه­ های آن ایفا می­ کردند، دوران استعمار دوران رفاه و قدرت بود.

اخذ مالیات در سال های خشکسالی

انگلیسی­ ها هر جا که اخذ مالیات را در دست گرفتند، درصد آن را بالا بردند. همچنین شروع کردند آن را فقط به صورت نقد گرفتن. در سالهای خشکسالی انگلیسی­ ها کشاورزان را از مالیات معاف نمی کردند! در ازای آن همه مالیات که از هندی ­ها کشیدند انگلیسی­ ها هیچ گونه سرمایه گذاری در بخش کشاورزی نمی­ کردند.

نتایج این رویکرد انگلستان چه شد؟

در همان بنگال 10 سال پس از تصرف آن توسط انگلیسی­ ها، وقتی خشکسالی رخ داد حدودا یک چهارم جمعیت بنگال یعنی چندین میلیون نفر مُردند! در حالی که خشکسالی امری طبیعی بود که هرچند سال اتفاق می­ افتاد ولی این همه قربانی نمی گرفت. همان سال خشکسالی در مناطق دیگر هم اتفاق افتاد ولی این همه قربانی نداشت چون تا آن زمان آن مناطق هنوز تحت تصرف انگلیسی­ ها واقع نشده بود. در جاهای دیگر در موقع خشکسالی مردم از مالیات معاف می شدند، کمبود غذای منطقه از مناطق دیگر تامین می شد و اقداماتی از این قبیل انجام می شد. اما انگلیسی­­ ها این حرفها حالی شان نمی­شد! مالیات را به زور تا قران آخر می گرفتند.

 

 

اجبار کشاورزان به کاشت محصولات مورد نیاز انگلیس

انگلیسی ­ها علاوه بر گرفتن مالیات های سنگین، کشاورزان را مجبور می­ کردند آن محصولی را بکارند که انگلیسی­ ها برای مسائل تجاری و صنعتی خود به آن نیاز داشتند. در اغلب موارد این محصولات ربطی به نیازهای واقعی جامعه هند نداشتند و از همه مهمتر، خوردنی هم نبودند. مثلا گیاهی بود به اسم «اندیگو» که از آن رنگ لباس تولید می شد. چون در همان زمان صنعت نساجی در انگلیس رونق پیدا کرده بود، انگلیسی ها کشاورزان را مجبور به کاشت این محصول کردند. در جای دیگر کشاورزان را مجبور به کاشت تنباکو کردند یا وادار کردند پنبه بکارند به این دلیل که نساجی انگلستان نیاز به پنبه داشت. وقتی در آمریکا جنگ داخلی رخ داد و صادرات پنبه از آنجا به انگلیس قطع شد، انگلیسی­ ها بیش از پیش هندی ها را مجبور به کاشت پنبه می­ کردند تا بتوانند صنعت نساجی انگلیس را سرپا نگه دارند.

اقتصاد خودکفای هند تبدیل شد به اقتصادی وابسته به انگلیسی­ ها

اتفاقی که افتاد این بود که نیازهای هندی­ ها نادیده گرفته شد تا تجارت انگلستان رونق پیدا کند. وقتی شما محصولی می­ کارید که فقط به درد انگلیسی­ ها می خورد، این خریدار انحصاری انگلیسی به هر قیمتی که بخواهد محصول را از شما می­ خرد و شما هم عملا مجبورید به فروش در همان قیمت هستید.

این طور همه محصولات را انگلیسی­ ها می بردند و کمتر چیزی برای هندی­ ها باقی می ماند. اگر هم باقی می­ ماند به درد آنها نمی­ خورد. وقتی شما گرسنه ­اید می توانید پنبه بخورید؟!

قبلا کشاورزان خوردنی­ هایی مثل گندم می کاشتند، یک مقدار را به عنوان مالیات پرداخت می­ کردند، یک مقدار را می­ فروختند و ما بقی را برای استفاده شخصی نگه می­داشتند، که این قسمت در مواقع گرسنگی و قحطی جان آنها را نجات می­ داد. اما الان اتفاقی که افتاد این بود که در مواقع خشکسالی هیچ چیزی برای خوردن وجود نداشت. یعنی اقتصاد خودکفای هند تبدیل به اقتصادی وابسته به انگلیسی­ ها شد.

 

تاریخ استعمار انگلستان در شبه قاره هند و تاثیرات آن – قسمت اول




نظرات کاربران