در حال بارگذاری ...

وحدت علمی و فرهنگی همان تقریب مذاهب اسلامی است. عالمان دینی دارای جایگاهی خاص می باشند که می توانند از طریق سخنرانی و تبلیغ چهره به چهره و هم از مسیر نوشتن کتاب و مقاله و هم از راه صدور فتوا و همچنین استفاده از فرصت کرسی درس و فضاهای مجازی، به نشر اندیشه تقریب و وحدت دست بزنند.

 دکتر محمد نخی

 

اخلاق علمی

در این بین نکته ای خود را نمایان می سازد و آن بحث «ادب اختلاف» است که در مواضعی که عالمان و اندیشمندان با یکدیگر اختلاف نظر دارند، در بیان آن رعایت اخلاق را نمایند که از آن تعبیر به اخلاق علمی می­شود. یعنی هنگامی که به مباحثه و مناظره می پردازند، چنانچه سخن حقی را از طرف مقابل شنیدند، با نهایت تواضع و فروتنی، حق را پذیرا باشند و از جدال بیهوده پرهیز نمایند . اگر قشر باسواد و اهل علم جامعه به این نکته دقت داشته باشند، پیروان آنها که توده های مردمند نیز این اخلاق را مراعات می کنند. واقع بینی از مصادیق این اخلاق اسلامی و علمی است که دانشمندان باید بدان توجه نمایند تا ضمن آن و با توجه به حق گرایی که بدان اشاره شد، زمینه نزدیکی به سایر مذاهب اسلامی را فراهم سازند. واقعاً اهل علم ما برای دوری جامعه اسلامی از تفرقه و تشتت باید عوامل و زیر ساختهای آن همچون بدگویی، تهمت و غیبت را از خود، بحث علمی خود و جامعه خود دور کنند.

اصولاً بدگویی کار بدی است. مسلمان را از مقام والای خود به پایین می آورد. از دیگر مصادیق اخلاقی که عالمان جامعه اسلامی برای تقریب و یکپارچگی آحاد مسلمانان باید بدان توجه نمایند، « اخلاص » است؛ اخلاص یعنی پاک کردن نیت و عمل از هرگونه شائبه غیر توحیدی (اسلام دین فطرت، ص 339) مگر نه اینست که هدف نهایی تقریب مسلمانان، رسیدن به توحید کلمه و کلمه توحید است و اینرا باید در اخلاص عالمان وعامیان جامعه جستجو کرد.

«حسن معاشرت» از دیگر مباحث رعایت و گسترش اخلاق اسلامی میان جامعه علمی جهان اسلام است. اگر علمای هر مذهب به دور از تعصب و عجب به حسن معاشرت با علمای سایر مذاهب مبادرت ورزند، راهکاری قوی برای وحدت آحاد جامعه اسلامی فراهم کرده اند. این معاشرت نیکو باعث مدارا و حفظ حرمت انسانها و درنهایت تقویت یکپارچگی آنها می شود. بنابراین اگر عالمان و رهبران دینی و مذهبی یک جامعه اسلامی در رابطه با یکدیگر و بزرگان مذاهب و گرایشهای دیگر، خط قرمزهای اخلاقی را رعایت کنند، از توده های مردم نیز می توان چنین انتظاری را داشت که « الناس علی دین ملوکهم ». مردم البته با هدایتگری اندیشمندان و بزرگان علمی و دینی خود باید بیاموزند که از دیگر اقوام و مذاهب و گرایشهای فرهنگی و اعتقادی به نیکی یاد کنند و بدانند که نقش این خردورزی در نظر و عمل به عنوان یک ابزار اخلاقی در خدمت همبستگی و اتحاد امت اسلامی خواهد بود . به نظر می رسد که ترویج فرهنگ واندیشه تقریب که رسالتی مهم بر دوش عالمان دارند و اندیشمندان حوزوی دانشگاهی است، باید از طریق سرفصلهای آموزشی در حوزه و دانشگاه پیگیری شود و به همین منظور باید نهادهای حوزوی دانشگاهی مروج فرهنگ تقریب همچون دانشگاه مذاهب اسلامی را توسعه و تقویت نمود. اگر در اهداف دانشگاه مذاهب اسلامی توجه کرده باشید، ملاحظه می کنید که یکی از مقاصد اساسی آن، تألیف و تقریب بیشتر بین پیروان مذاهب اسلامی از طریق پژوهشهای تعمیقی و مقارن است. (اهداف و ساختار مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، ص 118) اتحادیه دانشگاه های جهان اسلام به عنوان نهادی که رابط میان مراکز علمی و دانشگاهی در سطح دنیای اسلام است، نیز می تواند در مسیر تحقق تقریب مذاهب اسلامی از طریق تصمیم های علمی و فرهنگی و در سطح عالمان، دانشمندان و دانشجویان دانشگاهی مفید باشد. در نشستهای این اتحادیه بحث گسترش دانش و برنامه ریزی برای آینده امت اسلامی بخصوص در مقابل توطئه های دشمنان از طریق نشر فرهنگ اتحادی میان دانشجویان و اساتید و موضوع احترام به ارزشها و مقدسات دینی و مذهبی مطرح شده است.

اخلاق گرایی

اخلاق گرایی اعم از اسلامی و انسانی و پرهیز از رفتارهای غیراخلاقی، عامل مهم دیگری است که اگر بین توده های مردم و البته قبل از آنها عالمان و اندیشمندان اسلامی نهادینه شده و ترویج یابد، تحقق تقریب و وحدت را پیش می برد. رعایت اخلاق در هر زمانی، صفتی نیکو و پسندیده است که فارغ از گرایشهای دینی و مذهبی، انسانیت آدمی آنرا اقتضا می کند. از دیگر سو بر کسی پوشیده نیست که اخلاق از مسائلی است که مورد اهتمام و توجه دینی نیز قرار گرفته است که تمسک به آن، شرط اساسی برای دستیابی به سعادت و نزدیکی به خدای عزوجل است. از سوی دیگر یکپارچگی و وحدت امت اسلامی بیانگر ارتباط افراد جامعه اسلامی با یکدیگر است و یکی از شروط ارتباط و ادامه آن، پایبندی به اخلاق و سیرت نیکو و دوری از رذایل و آلودگیها و خطرهای موجود در این راه است .

اسلام دین محبت، آزادی و فضیلت است و اینها از اخلاق حسنه هستند که مایه دلگرمی امت و تشدید ملت اسلامی است. در آیه «واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا» (قرآن، آل عمران، 103)، اتحاد و اجتماع مسلمانان به واسطه امر الهی، یک فضیلت اخلاقی و تفرقه و دوری از هم، عملی ناگوار و منفی به حساب می آید. هنگامی که قرآن دستور می دهد که « ولاتسبواالذین یدعون من دون الله » (قرآن، انعام، 108)، حق نداریم که حتی نسبت به دشمن دین خدا به سب و ناروا رفتار کنیم، پر واضح است که اجازه چنین رفتاری را نسبت به هم دینان و هم مسلکان خود با عقیده ای خلاف عقیده مان را نخواهیم داشت. این همان رعایت اخلاق در رابطه با پیروان سایر عقاید و مذاهب است.

عدم احترام به پیروان سایر مذاهب باعث دوری و تفرقه افراد یک جامعه اسلامی می شود و این خلقی منفی است. گفتگو که در قسمتهای پیشین به آن اشاره شد و اصلی بنیادین در قضیه تقریب است، اخلاقی حسنه است؛ زیرا موجب برطرف شدن سوء تفاهم ها و بالارفتن سطح آشنایی ها می شود. البته در همین گفتگو  باید رعایت اخلاق شود. علاوه بر قرآن، وجود پیامبر اکرم (ص)، به عنوان اسوه و الگوی کامل و برتر برای طی کردن مسیر پرپیچ و خم حیات فردی و اجتماعی است که سرلوحه تعلیم آن مربی یگانه بشریت، شعار «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» است. پیامبر(ص) تاریخ صدر اسلام را با آن همه فراز و نشیب، در درجه اول با اخلاق نیکوی خود ساخت. درایت ایشان در گردآوردن مهاجرین و انصار و بستن پیمان برادری میان آنان (السیرة النبویة ،ج 2، ص 146)، با دو فرهنگ متفاوت اما بوسیله اخلاق، از اقدامات اساسی ایشان در انسجام بخشیدن به جامعه نوپای اسلامی بود. مردم در جامعه اسلامی اگر خود را پیرو نبی اکرم (ص) می دانند باید دستورالعملهای اخلاقی ایشان را نصب العین قرار دهند. پیوستن به افرادی که از آدمی گسسته اند، از ارزشهای اخلاقی است (نهج الفصاحه، ص 236) سازگاری و الفت با دیگران نمونه بارز با اخلاق بودن است (همان، ص284) آیا نتیجه عمل به این تقیدات اخلاقی، نزدیکی دلهای مردم و در نهایت انسجام و تقریب نیست؟ باید فرهنگ سازی کرد که مردم وحاکمیت برپایه اخلاق به اتحاد و وحدت می رسند. این از ثمرات اخلاق است که دیگران را با هر عقیده ای که دارند ولو خلاف عقیده مذهبی ما، تحمل کنیم.

غضب و عصبیت که نقطه مقابل اخلاق و تعادل هستند، از آفات به شمار می روند. این دو مفسده باعث بدزبانی، کج خلقی، زشت گویی، تمسخر و رفتار ناشایست در رابطه با دیگران میشوند.آیت الله العظمی خمینی(ره) می گویند: مفاسد اخلاقی، مثل کینه بندگان خدا که از غضب زاییده می شود به کینه انبیاء واولیاء منتهی می­گردد و کینه ذات مقدس واجب الوجود، قباحت و فساد آن عظیم است. پس این خلق را می توان گفت، ام امراض نفسانیه و کلید هر شر است.(چهل حدیث، ص 138) عصبیت نیز حکم غضب را دارد که باعث دوری و کینه می شود. عصبیت و حمایت بی جا از مسلک و مذهب خود هرچند عین حق باشد از اخلاق مردود است. آیت الله خمینی می گویند: این عصبیت از اخلاق فاسده و ملکات رذیله ای است که منشاء بسیاری از مفاسد اخلاقی و اعمالی می گردد. (همان، ص 145) این عصبیت با عدالت و انصاف بیگانه است (اسلام دین فطرت، ص 389) در فضاهای پر از  تعصب و شرایط مملو از ستیز، هیچ گونه سودی برای تلاشهای تقریبی وجود ندارد (استراتژی تقریب مذاهب اسلامی، ص 362) بنابراین باید به دنبال کاهش تنشها، کدورتها و تفرقه باشیم که جز از راه کاستن از تعصبهای بی مورد، عملی نیست و البته گفتنی است که بخش زیادی از این عصبیتها حاصل جهل و نادانی است که خود از رذایل اخلاقی است. اگر آدمی به این ضداخلاق مبتلا شود، بیماری های دیگر نیز به همراهش خواهد آمد. تفرقه مسلمانان حاصل عملکرد اشخاص جاهل است. (وحدت از دیدگاه امام خمینی، ص 188)

این مطلب حتمی است که شیطان که کارش یکسره بردن انسان به سوی کجی ها و انحرافات است، مروج تفرقه بین مسلمانان باشد؛ زیرا خداوند فرموده: « انما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوة و البغضاء » (قرآن، مائده، 91) بنابراین با پای بندی به اخلاق حسنة برادری و اتحاد، باید بر توطئه و دسایس شیطانی که مبلغ اخلاق سیئه تفرقه است، مهر بطلان زد. تساهل با قطع نظر از مبانی پذیرفته شده آن در جوامع غیر دینی، خصوصیت اخلاقی است که بیانگر طرز برخورد با تمایلات، اعتقادات و رفتار با دیگران است (فرهنگ علوم سیاسی، ص590) که این شیوه، راهی به سوی یکپارچگی و همبستگی تلقی می گردد؛ زیرا تساهل، موجب فزونی مراودات شده و در نتیجه تعامل و شناخت را گسترش می دهد و این شناخت باعث تألیف قلوب می گردد. بنابراین اگر مسلمانان برای تقریب و اتحاد میان خود در صدد رسیدن به مشترکات باشند، یکی از وسایل اشتراک، اخلاق است که می تواند حول محور آن مسلمانان گردهم بیایند. اخلاق اسلامی حکم می کند که با ایجاد اخوت، توهین و دشمنی و اذیت دیگر مسلمانان را که از اصول ضداخلاقی است، ممنوع و حرام گردانیم. هر کسی که به اصول اساسی اسلام ملتزم است، مسلمان و دوستی و محبت با وی واجب و بدرفتاری با او حرام است(منهج التقارب بین المذاهب الفقهیة، ص 40)

مبارزه با خرافات و قوم گرایی

از مصادیق بارز اخلاق گرایی، دوری جامعه اسلامی از خرافات و اعتقادات بی پایه و اساس و رفتارهای ناهنجار است. اندیشه قومیت و نژادپرستی که در اثر جمود فکری در میان برخی از مسلمانان رواج یافته از این دسته است. در اندیشه سیدجمال اسدآبادی که به دنبال تمدن نوین اسلامی بود، دوری جستن از قوم و قبیله گرایی اساس کار بود (آرا و اندیشه سیدجمال، ص 12) ساختار امت اسلامی باید ترکیبی صد در صد اسلامی و ایدئولوژیک باشد. این ساختار هیچ گونه ارتباطی با نژاد یا منطقه جغرافیایی ندارد. (سیدابوالاعلی مودودی، ص208) زندگی هرچند دینی براساس موهومات و خرافات، رویکردی جاهلانه است که بازگشت به دوران جاهلیت را تداعی می کند. بزرگانی همچون سیدجمال الدین اسدآبادی در حرکت اصلاحی خود، یکی از اهدافی را که به جد دنبال می کردند، اصلاح دین از طریق زدودن اوهام وخرافات از حوزه اندیشه های دینی و دعوت به خردورزی و به کارگیری ساز و کارهای عقلی و فلسفی در تبیین مسائل دینی و پرهیز از تقلید کورکورانه و مبارزه با افکار و اندیشه های غلط بود. (آرا و اندیشه سیدجمال الدین اسدآبادی، ص 198)باید گفت که محوری ترین اندیشه های اصلاحی امثال سیدجمال، بازگشت به سنت اسلامی، محکومیت سنت پرستی کورکورانه و تقلید صرف و زدودن خرافات از چهره اسلام بود.(همان، ص 71 و 78) آیت الله العظمی بروجردی نیز از زمره هواخواهان تقریب مذاهب و وحدت مسلمین بودند که کار را از اصلاح عقاید و دوری از خرافات شروع نمودند . به عنوان مثال در برابر رفتارهای شبهه ناک و غلو آمیز شیعیان در قبال ائمه اهل بیت (ع) بدون ملاحظه برخورد می کردند. (زندگی آیت الله بروجردی، ص 262) علامه سید محسن امین نیز با شجاعت در خور ستایش و به رغم ناملایماتی که با آن روبه رو شد،در برابر خرافات ایستادگی کرد و پیروان مذهب جعفری را واداشت تا خرافاتی را که از خارج تزریق شده به یک سو نهند.(درباره وحدت و تقریب،ص212)

نتیجه گیری

وحدت علمی و فرهنگی همان تقریب مذاهب اسلامی است که تحقق آن منوط به اجتماع دانشمندان مذاهب اسلامی و مطرح کردن مسائل نظری و اختلافی برای دستیابی به حقایق و اطلاع از نظر یکدیگر است. عالمان دینی دارای جایگاهی خاص می باشند که می توانند از طریق سخنرانی و تبلیغ چهره به چهره و هم از مسیر نوشتن کتاب و مقاله و هم از راه صدور فتوا و همچنین استفاده از فرصت کرسی درس و فضاهای مجازی، به نشر اندیشه تقریب و وحدت دست بزنند. وظیفه عالم و اندیشمند اسلامی، تبیین مسائل دینی و مذهبی است نه اختلاف افکنی. عالمان و دانشمندان حوزوی و دانشگاهی اسلامی از هر مذهب و گرایش فکری که باشند، با گفتگوی میان خود می توانند در راه برطرف کردن سوء تفاهم ها کوشش نمایند. موضوع دیگری که در سطح عالمان و دانشمندان حوزوی و دانشگاهی در مسیر تحقق تقریب باید نهادینه و پیگیری شود، ایجاد بسترهای لازم برای ترویج مطالعات و آموزشهای تطبیقی است که در قالب فقه، کلام، حدیث و سایر علوم اسلامی مقارن قابل بررسی است.

 




نظرات کاربران