در حال بارگذاری ...

شما مطمئن باشید بهترین امت از حضرت آدم تا الان، امت ایران هست! علتش این است که ملت ایران با مال و خون خود این نظام اسلامی را حفظ کردند و نزدیک 40 سال هر سختی را تحمل کردند. ولی در زمان پیغمبر(ص) چه شد؟..... اما در ایران شما مطمئن باشید بهترین امت از حضرت آدم تا الان، امت ایران هست! علتش این است که ملت ایران با مال و خون خود این نظام اسلامی را حفظ کردند و نزدیک 40 سال هر سختی را تحمل کردند. ولی در زمان پیغمبر(ص) چه شد؟..اما در ایران نه نبی(ص) نه علی(ع)....فقط روح الله بود - که من همیشه می خواهم از ایشان تقلید کنم - ولی مردم ایران اطاعت کردند.

با حجت الاسلام حسن تونو در خصوص تاثیر انقلاب اسلامی و اندیشه های امام خمینی(ره) گفتگو کردیم.

ماجرای آمدن به ایران

رئیس ما در اندونزی مردی عالم بزرگ و آگاه بود و با سفارت ایران ارتباط داشت. اولین باری که سمیناری برای ائمه جمعه تشکیل شد – فکر می کنم با عنوان سمینار وحدت اسلامی بود - ایشان هم دعوت شد. همان سال 61 یا آواخر سال 60 بود. ولی ایشان عذر داشت بعد بزرگترین شاگردش را که از دوستان بنده بود، فرستاد. آن موقع مدیر سمینار آیت الله ابراهیم امینی بود. رفیق من در سمینار تعجب کرد که چقدر اسلامی و معنویت زیاد است. به آیت الله امینی گفت که من می خواهم اینجا درس بخوانم. ایشان در جواب گفت ما هنوز مدرسه برای غیر ایرانی ها نداریم ولی در حال تاسیس هست و بعد از یک یا سه ماهی تاسیس خواهد شد. بعد از مدتی خبر آمد که بیا و ده نفر را می توانی با خودت بیاوری. رفیق من مثل برادرم بود و من را به ایران آورد. قبلش به من گفت کفش خوب بخر و بپوش که بتوانی با آن بالای جنگل بروی. من فهمیدم که او برای جنگ می خواهد برود ولی به من نگفت. چون ایشان خیلی حزب اللهی واقعی بود. لذا از پدر و مادرم با گریه وداع کردم و پدرم گفت:«من تو را به خدا فروختم و امیدوارم از من بخرد» چون مطمئن بود که کار اشتباهی نمی کنم. به آنها نگفتم دقیقا کجا می روم چون اگه همسایه ها می فهمیدند پدرم را می کشتند و وقتی به ایران آمدم باز هم به آنها نگفتم. اگر نامه می نوشتم اول می فرستادم تایلند، که هم کلاسیم آنجا بود، بعد از آنجا به هندوستان فرستاده می شد. برای اینکه کسی متوجه محتوای نامه نشود، با خطی مخصوص آنرا می نوشتم. البته من از قبل در خانه با خواهرم خط ویژه ای ابداع کرده بودم با عدد. که مثلا 1 الف و 2 ب و.....می گفتم با تمبر ایران نباشد. تا چه وقت این نامه نگاری ادامه داشت را دقیقا یادم نیست. شاید 4 سال طول کشید ولی تا زمانی که برنگشتم نگفتم که در ایران بودم.

 

 

انقلاب اسلامی صادر شده است ولی به حد نهایی نرسیده است

من بعد از شش سال به وطن برگشتم. البته زودتر هم می توانستم بروم. بلیط هم مهیا بود ولی من نرفتم چون عشق به درس اهل بیت علیهم السلام نمی گذاشت که من بروم. مسئول ما اصرار کرد که من به مرخصی بروم. گفت برو استراحت کن. ولی من نرفتم و در قم بودم حتی دلم می خواست هدف بمب قرار بگیرم چون آن موقع خیلی بمباران بود ولی من شهید نشدم. یکبار زیارت عاشورا می خواندم و به سجده زیارت عاشورا رفتم که بمباران هوایی شروع شد. من دعا می کردم که خدایا بمب به من بخورد بعد که سرم را بلند کردم دیدم کنار مدرسه حجتیه خورده است. آن ها می خواستند حجتیه را بزنند. چون داخل حجتیه چند مذهب تدریس می شد و سمبل وحدت بود. برخی شافعی و بعضی حنبلی و....بودند اما اساتید ما را دعوت به شیعه نمی کردند. می خواستم به جبهه بروم اما مسئولین اجازه ندادند. به نظر بنده انقلاب اسلامی صادر شده است ولی به حد نهایی نرسیده است. یعنی رساندن انقلاب نه تنها با صدا با کتاب بلکه باید با عمل باشد.

یادی از امام راحل(ره)

من دو بار امام(ره) را در جماران دیدم. امام(ره) دستش را تکان می داد که ما آن را برکت میدانیم یک بار نزدیک در ورودی و خروجی بودم و امام(ره) دستشان را تکان می دادند. قدم از بقیه کوتاه تر بود و داشتم به سمت بیرون می رفتم که در دلم فریاد زدم که امام(ره) دستت را به من تکان بده. همان وقت به سمت من دست تکان دادند.

وقتی امام(ره) رحلت کرد من در اندونزی بودم برای مراسم دومین سالگرد رحلت ایشان به سفارت دعوت شدم. در راه، داخل قطار، یک شعر ماتم سرودم به این معنا که شما ما را ترک کردید و دل ما تنگ شده و...

شعرم را به مطیعی دادم

حاج میثم مطیعی لحن را از همه جای ایران جمع می کند و شاید 1000 لحن باشد و از بین آنها 40 لحن را در برای محرم انتخاب می کند و نوحه می خواند پارسال ایشان را ملاقات کردم. من گفتم به اندازه شما نیستم ولی چند لحنی دارم و7 تا لحن به ایشان دادم و آقای مطیعی گفت: من به تیم خودم می فرستم، انتخاب می کنم و بعد تصمیم می گیرم و...گفتم باشه اگر از لحن های من هم، قبول کردید یک گوسفند نذر می کنم. چون می خواهم تبرک کنم و....بعد در روز عید قربان آقای مطیعی گفت که تیم من دو تا از لحن شما را انتخاب کرد. من هم خیلی خوشحال شدم .....شعر من این بود که ای شب طولانی باش. صبح نشوی. اگر صبح بشوی امام(ع) کشته می شود......

بهترین امت از حضرت آدم تا الان، امت ایران هست

شما مطمئن باشید بهترین امت از حضرت آدم تا الان، امت ایران هست! علتش چیست؟ علتش این است که ملت ایران با مال و خون خود این نظام اسلامی را حفظ کردند و نزدیک 40 سال هر سختی را تحمل کردند. ولی در زمان پیغمبر(ص) چه شد؟ در ایران نه نبی(ص) نه علی(ع)....فقط روح الله بود - که من همیشه می خواهم از ایشان تقلید کنم - ولی مردم ایران اطاعت کردند. یعنی به نظر من وقتی برای روح الله اینطور اطاعت کردند چه رسد به ائمه اطهار و پیامبر صلوات الله علیهم. شک نکنید اعتقادشان، اعتمادشان و استقامتشان آنقدر مستحکم است که از امام(ره) و مقام معظم رهبری دفاع می کنند.

روحیه ی آن مردان دولت که اوایل انقلاب بودند را داشته باشند

اما درخواست و توصیه که نه، التماس من این است که ادامه بدهید حتی اگر گناه کار باشید ممکن است بدحجاب باشید یا غیبت بکنید یا دروغ هم بگویید اما توبه هر چه سریع تر، بهتر هست. نگویید چون من گناه کارم نمی توانم در صف حزب الله باشم. نمی توانم در صف مدافعان دولت اسلام باشم. نه این گناه نابخشودنی است. هرگز مایوس نشوید. اصل حفظ دولت و نظام اسلامی است. من این را می گویم که دولتمردان الان با وجود مشکلات اقتصادی زیاد، روحیه ی آن مردان دولت که اوایل انقلاب بودند را داشته باشند. متواضع تر باشند. من مطئنم مسئولین به فکر خودشان نیستند لذا اگر درآمدشان حلال بود، به حد معقول باشد مثل امام علی(ع) باشند. چرا امام علی(ع)؟ چون ایشان در حالیکه مباح است و اشکالی ندارد حلال از بیت المال بگیرد و بخورد اما نمی خورد. چرا؟ چون ایشان می دانند در جامعه ایشان افرادی فقیر هستند که حتی نان برای خوردن ندارند. می خواهم بگویم مسئولین به فکر مباح هم نباشند. به فکر کمترین معیشت مردم باشند و آن را احساس کنند و واقعا زندگی شما، نه اینکه مثل امیرالمومنین(ع) باشد اقلا مثل سایه امیرالمومنین(ع) باشد.

مثل رهبر زندگی کنید

من التماس می کنم به عنوان یک غیر ایرانی که مثل رهبر زندگی کنید آقای حداد گفت رهبر موقع انتقال منزل بیشتر از دو وانت اسباب نداشت. لذا خیلی مراقب باشید که دولت اسلامی دست شماست و حکومت اسلام زیر نظر شماست نه فقط شیعه یا متدینان، بلکه دشمنان، اغنیا و متکبران و همه شما را می بینند. لذا من که کوچکترین مردم شما هستم التماس می کنم، مثل پدر برای ما باشیدکه پدر تا فرزندش نخورد خودش نمی خورد.

تاثیرات انقلاب اسلامی ایران در اندونزی - بخش اول

تاثیرات انقلاب اسلامی ایران در اندونزی - بخش دوم

 




نظرات کاربران